دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
حسین جان دلیل حیاتم تویی

هر آن کس به تو مبتلا می‌شود

 ز دنیا و عقبا جدا می‌شود

 

 و سنگی که باشد بدون بها

به لطف نگاهت طلا می‌شود

 

زلف بی شکن

برای گفتن از تو سخن  نمی‌‌ماند

که روضه‌ات به دل انجمن نمی‌‌ماند

 

چه کرده است به اعضای دَرهَمَت شمشیر

که بر سیاهی زلفت شکن نمی‌‌ماند

 

ساحل حسین

تو آمدی علی بشود حاصل حسین

باشد سه جور آینه در منزل حسین

 

تلفیقی از نبوت محض و امامتی

ای شامل پیمبر و‌ ای شامل حسین

 

خندۀ پیمبری‌

قُنداقه را حسین گرفت و ‌نگاه کرد

این گونه آفتاب تبسم به ماه کرد

 

با خندۀ پیمبری‌اش از همان نخست

حال حسین را علی‌اش رو به راه کرد

 

معنای لفظ ‌ام ابیها

با طعم خنده‌های تو دنیا از این به بعد

نشناخت فصل فصل سر از پا از این به بعد

 

ای خوش به حال اهل مدینه که شد عیان

در چهرۀ تو حضرت زهرا از این به بعد

 

از تیر گفته‌اند به کَرات شاعران

تیر آه از نهاد پدر در بیاورد

وقتی سر از گلوی پسر در بیاورد

 

بی شک برای بردن زیر گلوی تو

حق دارد اینکه تیر سه پر در بیاورد

 

مناجات حضرت سیدالشهدا (ع) در گودال قتلگاه

ای خوش آن عاشق که یارش در بر است

پای تا سر محو روی دلبر است

 

ای خوش آن عاشق که اندر کوی یار

جان سپارد در خم ابروی یار

 

هجوم لشکر به جانب خیمه‌گاه و توجه امام به ایشان

بانگ واویلا شد از اهل حرم

تا به عرش کبریایی دم به دم

 

لشکر اندر شیون و طفلان غمین

نالۀ زینب شنیدی شاه دین

 

در تجلیل کربلای حسینی و انقلاب عاشورا
کعبه و کربلا

نبی ما محمد گاه گاهی

به اقلیم یمن بودش نگاهی

 

ندانم اندر آن صحرا چه دیدی

کزو بوی خدا را می‌شنیدی

 

در مدح حضرت سید الشهدا (ع)

ای که در پیکر خونین شریعت، جانی

جان فدای تو که هم جانی و هم جانانی

 

کشتۀ راه خدا، سید و شاه شهدا

افتخار بشر و تاج سر انسانی

 

 

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×