مشخصات شعر

ورطۀ غم

دست ما گیر که در ورطۀ غم می‌افتیم

یاد ما باش که ما یاد تو کم می‌افتیم

 

باید اینجا بنشینیم که ما را بخرند

گریه کن، گریه وگرنه ز قلم می‌افتیم

 

لطف چشمان تر مادرمان بود اگر

که در خانۀ ارباب کرم می‌افتیم

 

ریشۀ ما همه در خاک حسینیۀ توست

دست ما نیست که در پای علم می‌افتیم

 

می‌زنیم آنقدر از عشق بر این سینه که باز

مثل گیسوی تو بر شانۀ هم می‌افتیم

 

تا نفس هست حسین است، حسین است، حسین

حق بده پیش تو هر نیم‌قدم می‌افتیم

 

مادر افتاد زمین تا که نیفتیم از پا

تا بگوییم فقط بین حرم می‌افتیم

 

تا شنیدیم که بر روی کمر دست گذاشت

در ورودی حرم با قد خم می‌افتیم

 

ورطۀ غم

دست ما گیر که در ورطۀ غم می‌افتیم

یاد ما باش که ما یاد تو کم می‌افتیم

 

باید اینجا بنشینیم که ما را بخرند

گریه کن، گریه وگرنه ز قلم می‌افتیم

 

لطف چشمان تر مادرمان بود اگر

که در خانۀ ارباب کرم می‌افتیم

 

ریشۀ ما همه در خاک حسینیۀ توست

دست ما نیست که در پای علم می‌افتیم

 

می‌زنیم آنقدر از عشق بر این سینه که باز

مثل گیسوی تو بر شانۀ هم می‌افتیم

 

تا نفس هست حسین است، حسین است، حسین

حق بده پیش تو هر نیم‌قدم می‌افتیم

 

مادر افتاد زمین تا که نیفتیم از پا

تا بگوییم فقط بین حرم می‌افتیم

 

تا شنیدیم که بر روی کمر دست گذاشت

در ورودی حرم با قد خم می‌افتیم

 

۱ نظر
 
  • احمدرضا ناظمی ۱۴۰۰/۰۱/۲۳

    شعر بسیار زیبایی بود ممنون از آقای لطفی شاعر عزیز

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×