- تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۱۲/۰۱
- بازدید: ۱۹۷۵
- شماره مطلب: ۶۳۹۵
-
چاپ
نیزه
داشتم انتظار از نیزه
انتظار شکار از نیزه
تا که زینب برای پیکر تو
ساخت سنگ مزار از نیزه
تا سرت را به نیزه میکوبند
میرود اختیار از نیزه
از تو پیکر، بریدنش با تیغ
از تو گردن، فشار از نیزه
زخم شد سر گشوده از شمشیر
بعد هم بی شمار از نیزه
در تمام مسیر میریزد
دانههای انار از نیزه
تا نیفتد به خاک، میترسم؛
از سر، از نیزه دار، از نیزه
آه سبقت گرفته در این دشت
نیزه از خار، خار از نیزه
گفتنی نیست اینکه افتاده
سر تو چند بار از نیزه
-
نهایت توحید
تو آمدی زمین و زمان بیقرار شد
توحید در نهایت خود آشکار شد
با روی کار آمدن رویت، آفتاب؛
از کار سروری جهان برکنار شد
-
اقیانوس آرام
دوتا بازو به دنیا آمده، نامش اباالفضل است
دوتا ابرو که وقت رزم، پیغامش اباالفضل است
به وقت رزم قاسم از رجزهای علی اکبر
اگر وامی گرفته، ضامن وامش اباالفضل است
-
روز برادر
اگر در خاک آذربایجان، جانان اباالفضل است
دلیل جان به اسم شهر زنجان، جان ابالفضل است
ستون خیمۀ کرب و بلا در باد و در طوفان
نمیافتد یقین تا تکیهگاه آن اباالفضل است
-
سیاهتر شده ماه محرم از چشمش
نه اینکه سر بزند ماهتاب از دستش
على ست، سرزده یک آفتاب از دستش
براى ثبت نگین عقیق عباسى
على ست ساخته امشب رکاب از دستش
نیزه
داشتم انتظار از نیزه
انتظار شکار از نیزه
تا که زینب برای پیکر تو
ساخت سنگ مزار از نیزه
تا سرت را به نیزه میکوبند
میرود اختیار از نیزه
از تو پیکر، بریدنش با تیغ
از تو گردن، فشار از نیزه
زخم شد سر گشوده از شمشیر
بعد هم بی شمار از نیزه
در تمام مسیر میریزد
دانههای انار از نیزه
تا نیفتد به خاک، میترسم؛
از سر، از نیزه دار، از نیزه
آه سبقت گرفته در این دشت
نیزه از خار، خار از نیزه
گفتنی نیست اینکه افتاده
سر تو چند بار از نیزه