مشخصات شعر

۴

باز دل‌شوره‌ای افتاده به جانم چه کنم
؟

تندتر می زند آخر ضربانم چه کنم
؟

 

پسرم رفته و چندی است از او بی خبرم

باز هم بی خبری برده امانم چه کنم


 


آه! «یا رادَّ یوسف...!» پسرم برگردد

نگرانم نگرانم نگرانم چه کنم؟

 

همۀ ترسم از این است: صدایم بزند


دیر خود را به کنارش برسانم چه کنم
؟

 

گرگ‌ها دور و بر یوسف من ریخته‌اند


پدری پیرم و افتاده جوانم چه کنم

 


به زمین خورده انار من و صد دانه شده


جمع باید کنم او را و ندانم چه کنم

 

جگر سوخته‌ام را ز حرم پوشاندم


مانده‌ام زار که با قدّ کمانم چه کنم

۴

باز دل‌شوره‌ای افتاده به جانم چه کنم
؟

تندتر می زند آخر ضربانم چه کنم
؟

 

پسرم رفته و چندی است از او بی خبرم

باز هم بی خبری برده امانم چه کنم


 


آه! «یا رادَّ یوسف...!» پسرم برگردد

نگرانم نگرانم نگرانم چه کنم؟

 

همۀ ترسم از این است: صدایم بزند


دیر خود را به کنارش برسانم چه کنم
؟

 

گرگ‌ها دور و بر یوسف من ریخته‌اند


پدری پیرم و افتاده جوانم چه کنم

 


به زمین خورده انار من و صد دانه شده


جمع باید کنم او را و ندانم چه کنم

 

جگر سوخته‌ام را ز حرم پوشاندم


مانده‌ام زار که با قدّ کمانم چه کنم

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×