مشخصات شعر

آرام جان

دل شب چشمه‌ها از چشم وا کرد

میان گریه بابا را صدا کرد

 

ز دوری پدر چون گریه سر کرد

صدای گریه‌ها سر را خبر کرد

 

چو اینجا مهربانی از دو سر بود

ز دختر ناشکیباتر پدر بود

 

پدر با سر به آن ویرانه آمد

چو شمعی در بر پروانه آمد

 

اگر چه بود خونین چهرۀ گل

ولی معشوق خود بشناخت بلبل

 

به بر آورد چون آرام جان را

زد اول بوسه جای خیزران را

 

به آب دیده گل را شستشو کرد

نوازش کرد و زخم گل رفو کرد

 

لبش چون بر لب یار آن شب آمد

گمانم جان او هم بر لب آمد

 

«طریق عشق بر عالم نشان داد

سر بابای خود بوسید و جان داد»

 

آرام جان

دل شب چشمه‌ها از چشم وا کرد

میان گریه بابا را صدا کرد

 

ز دوری پدر چون گریه سر کرد

صدای گریه‌ها سر را خبر کرد

 

چو اینجا مهربانی از دو سر بود

ز دختر ناشکیباتر پدر بود

 

پدر با سر به آن ویرانه آمد

چو شمعی در بر پروانه آمد

 

اگر چه بود خونین چهرۀ گل

ولی معشوق خود بشناخت بلبل

 

به بر آورد چون آرام جان را

زد اول بوسه جای خیزران را

 

به آب دیده گل را شستشو کرد

نوازش کرد و زخم گل رفو کرد

 

لبش چون بر لب یار آن شب آمد

گمانم جان او هم بر لب آمد

 

«طریق عشق بر عالم نشان داد

سر بابای خود بوسید و جان داد»

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×