دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
من هرچه دیدم، غیر زیبایی ندیدم

بیرون دویدم من ز خیمه، گریه کردم

رأس تو را دیدم به نیزه، گریه کردم

 

من در پی هر کودک تنها دویدم

بعد از تو یک روز خوش از دنیا ندیدم

 

دشت پر از یاس سفید

ابر خون می‌بارید

عطر گل می‌پیچید

بین یک دشت پر از یاس سفید

کاروان عاقبت از راه رسید

همه از ناقه زمین افتادند

 

گل صد برگ

گل صد برگِ زیر خاک! ببین

خواهرت از سفر رسیده حسین

آمدم ای غریب مادر من

با قد و قامتی خمیده حسین

 

هرکه دارد هوس کرببلا، بسم الله

اول شعر تبرک شده با بسم الله

ابتدای همۀ مرثیه‌ها: بسم الله

 

هرکه دارد به سرش شور و نوا بسم الله

هرکه دارد هوس کرببلا، بسم الله

 

نشان «ما رأیت»

عشق را بر روی رمل و ماسه‌ها دیدم حسین

غرق در خون، روی خاک کربلا دیدم حسین

 

پیکر پاک تو را پامال سم اسب‌ها

رأس تو بر روی نی از تن جدا دیدم حسین

 

شرار شعله به گل‌های باغ

بلندشو که بگویم فراق یعنی چه!

شرار شعله به گل‌های باغ یعنی چه!

 

بلندشو که بگویند با تو چشمانم

خرابه و شب بی چلچراغ یعنی چه!

 

شهر علی نشناخت بانوی خودش را

بالم شکسته، از پرم چیزی نگویم

از کوچ پر دردسرم چیزی نگویم

 

طوفان سختی باغمان را زیر و رو کرد

از لاله‌های پرپرم چیزی نگویم

 

نخل دین

اسلام ز سعی مسلمین ریشه گرفت

وز خون حسین نخل دین ریشه گرفت

 

نخلی که حسین روز عاشورا کاشت

از اشک عزای اربعین ریشه گرفت

 

پاهای پر آبله

مگه باورم می‌شد که بین زائرا باشم؟ مگه باورم می‌شد تو راه کربلا باشم؟

مگه باورم می‌شد صدام کنه منم بیام مهمون قابل احترام موکبا باشم؟

 

شوق پا برهنه

 

ای شوق پا برهنه که نامت مسافر است این تاول است بر کف پا یا جواهر است؟

 

راهی شدی به سمت رسیدن به اصل خویش دور از نگاه شهر که فکر ظواهر است

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×