دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
عاشورا و قیام موعود (عج)

 

عشق از آیۀ ایثار تو تفسیر شده

واژه‌ها بین صفات تو زمین‌گیر شده

می‌نویسد قلم امشب غزلی شورانگیز

که در آن بیت به بیتش ز تو تقدیر شده

کعبه را در کربلا بنیاد کن

کار عشق از کربلا بالا گرفت

عشق آنجا دامن مولا گرفت

 

گفت ای مولا مرا بر می‌گزین

زین طریقت تیغ حیدر می‌گزین

میلاد عشق تا قصّۀ سرخ لبّیک

 

خدا شراب تو را در دهان گل‌ها ریخت، شمیم عشق تو در باغ کهکشان پیچید

فرشتگان همه سرمست کوثرت بودند، که ماه روی گلت را به این جهان بخشید

 

به یمن مقدم سبزت جهان منوّر شد، حریر ظلمت شب‌ها ستاره پرور شد

زمین به هرم نفس‌هایتان معطّر شد، ترانه‌های سحر از لبت تبسّم چید

ای گنج نوشدارو

خورشید در تنور است، مهتاب در عماری

ای آسمان بی یار، بنشین به سوگواری

 

 از دست عشق رفتند، آب‌آوران بی دست

افسوس برنیامد دستی برای یاران

ای صبا از ما بگو با کربلا

کربلا لبریز عطر یاس شد

نوبت جانبازی عباس شد

 

بازوانش مرگ را بی‌تاب کرد

تیغ‌های تشنه را سیراب کرد

آب با آتش تبانی می‌کند

چشم‌هایت روضه خوانی می‌کند

اشک‌ها را ساربانی می‌کند

 

آن افق‌های نگاه زخمی‌ات

کربلا را دشتبانی می‌کند

صبح است ساقیا

داری به یک فرات بدل می‌کنی مرا

مضمون صد شریعه غزل می‌کنی مرا

 

من عمق بی کسی تو را درک می‌کنم

وقتی شبیه مشک بغل می‌کنی مرا

 

اینجا همه آب خوردند از دست‌های زلالی

افتاده دست بلندی، در پای یک مشک خالی

پیش نگاه شریعه، در همین جا، این حوالی

 

ظرفیت چشم او را، کیفیت این سبو را

هرگز نخواهید فهمید ای ظرف‌های سفالی

تشنه لب ماندن ساقی همه جا باب شده

عطش ازخشکی لب‌های توسیراب شده

آب ازهرم ترک‌های لبت آب شده

 

بعد از آنکه تولب تشنه عطش را کشتی

تشنه لب ماندن ساقی همه جا باب شده

 

فرشتۀ آب آورم هنوز

اینجا تویی و گفتۀ پس لاجرم هنوز

پیوسته در همیشگی دیگرم هنوز

 

بی بالی خودم که یقین می‌شود برام

شک می‌کنم فرشتۀ آب آورم هنوز

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×