دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
راه کمال تو به کنیزی زینب است

همسایه‌های لقمۀ نانت فقیرها

سجادۀ عروج تو تکه حصیرها

 

"انفاق" خُلق اوست که همسفرۀ علی است

بر همسر امیر نیاید حریرها

 

مباد قسمت طفلانتان شود سیلی

خدا کند که کسی حالتش چو ما نشود  سر تمام عزیزانتان جدا نشود

برادران شما را یکی یکی نکُشند میان حرمله‌ها عمه‌ای رها نشود

کوتاه سروده
بمیرد حرمله

چقدر آن قافله شرمنده‌ام کرد

نشان سلسله شرمنده‌ام کرد

تو را نه، کاش مَشکَت را نمی‌زد

بمیرد حرمله، شرمنده‌ام کرد

ام‌البنین شدم که تو مادر بخوانی‌ام

عاشق شدم که از همه بهتر بخوانی‌ام

عاشق که مثل یاس، معطر بخوانی‌ام

 

من از قبیله‌های  بزرگم که آمدم

خدمتگذار خاکی این در بخوانی‌ام

 

دارم چقدر چله و دارم چقدر نذر

تا خاک پای حضرت حیدر بخوانی‌ام

کوتاه سروده
نیت

تیری به سیاه‌چشمی ماه زدند

آن راهزنان که بر حرم راه زدند

 

در دامن خود سنگدلی آوردند

با نیت قربت الی الله زدند

مکتب تو مهربانی، اسوۀ تو فاطمه

ای امیرالمؤنین را یار یا امّ‌البنین  

ای سرا پا پاکی و ایثار یا امّ‌البنین

 

مکتب تو مهربانی، اسوۀ تو فاطمه

داری از او همچنان آثار یا امّ‌البنین

عطش عشق

در محرّم ثمر عشق و وفا را دیدم

حاصل کوشش یاران خدا را دیدم

 

عشق پرواز که در بالِ نگاهم گل کرد

صحنۀ پر تپش کرببلا را دیدم

به سمت هدف

رگ‌های غیرت علوی در تب قیام

باید به قلب فاجعه زد تیغ انتقام

 

آشوب درد و داغ عطش سوخت باغ را

من باشم و حرم نبرد جرعه‌ای به کام؟!

 

کوتاه سروده
سرت بر خاک بود

سرت بر خاک بود و درد سر شد

که سرگرمی چندین رهگذر شد

 

سرت برگشت بر نیزه ولیکن

شکاف ابروی تو بازتر شد

فاطمه نامی و هم ام‌البنین

 

ای که نامت زینت عرش برین

ماه  بانوی سماوات و زمین

 

فاطمه نامی و هم ام‌البنین

قوت قلب امیرالمؤمنین

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×