دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
پیکرۀ آرزو

از تیر سنگ سنگدلی تا سبو شکست

آوای العطش، همه را در گلو شکست

 

تا بوسه داد تیر عدو مشک آب را

عبّاس دید، پیکرۀ آرزو شکست

یا حسین (ع)

ای حضور آسمان در جان خاک

یا حسین‌بن‌علی، روحی فداک

 

ای نماز عشق را تکبیر سرخ

آیت تطهیر را تفسیر سرخ

شکست

بی‌دست شدی بر بدنت تیر نشست

بر طوق خیام، رد زنجیر نشست

 

بی‌آب شدی و بر گلویت از خون

یک بغض نفس‌گیر گلوگیر شکست

برگرد

تلفیق امید و آرزو آمدنت

مضمون هزار پرس‌وجو آمدنت

 

برگرد و بدون آب سیرابم کن

با آمدنت فقط عمو! آمدنت

بی‌برادر

دو دست سبز او در آب می‌خورد

مگر او بی‌برادر آب می‌خورد؟

 

به لبخند گل شش‌ماهه سوگند

عطش، از آتشِ «در» آب می‌خورد

 

بی‌بدیل

اگر لب‌تشنه اما بی‌بدیل است

زلال عشق را تنها دلیل است

 

شفاعت را به دستش می‌سپارند

که او از جانب زهرا وکیل است

افسوس

من آب روانم ای علمدار

من مایۀ جانم ای علمدار

 

شرمنده ز روی ماه اصغر

در هر دو جهانم ای علمدار

همسفر

باور نمی‌کنم که شکسته کمر شدی

من مانده‌ام، تو با چه کسی همسفر شدی

 

پرپر نزن که بند دلم پاره می‌شود

پرپر نزن اگر چه که بی‌بال و پر شدی

منصب

خشکیده بود آن لب دریایی شما

بی‌تاب بود سینۀ شیدایی شما

 

چشمان آسمان بلند خدایتان

مبهوت مانده بر قد رعنایی شما

کسی که فکر نمی‌کرد

هیچکس فکر نمی‌کرد بیفتی از پا

هیچکس فکر نمی‌کرد نیایی سقّا

 

آب با دیدن خشکی لبت حسرت خورد

رود گم کرد ز تصویر تو راه دریا

 

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×