دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
مزارِ کم

آبی نبود اگر که تو دریا نمی‌شدی

مشکی نبود اگر که تو سقّا نمی‌شدی

 

حالا که مثل نور شدی و قمر شدی

ای کاش هیچ وقت تو پیدا نمی‌شدی

آن شیری که چشمانش دو آهو داشته

بر فراز چشم‌های خود دو چاقو داشته

مردم کج‌فهم می‌گویند ابرو داشته

 

گفته‌اند عباس تو گونه‌ای شیر نر است

شیر … آن شیری که چشمانش دو آهو داشته

تشنۀ سیرآبی

از دست تو هر چه بوسه بستاند آب

مُشتاق لب تو باز می‌ماند آب

 

ای تشنۀ سیرابی گل‌های حرم!

منظور تو را نگفته می‌داند آب

دستانِ ماهیگیر

تا به مستی ابروان شیر بالا می‌رود

هی صدای غرش تکبیر بالا می‌رود

 

آمده عباس، می‌افتد به پایش زودتر

دست هر جنبنده‌ای که دیر بالا می‌رود

ماهِ متهم

غصه تنها رفته با اندوه و غم برگشته است

تا که از عباس دستان قلم برگشته است

 

دم به نام نامی عباس پایین رفته و

در حقیقت بازدم نه، باز، دَم برگشته است

تقدیم به ساحت مقدس حضرت اباالفضل العباس (ع)
مشک!

به دندانت کشم از خوش خیالی

ببین مشک من این آشفته حالی

 

اگر چه دست‌هایم از تن افتاد

نمی‌خواهم بیایم دست خالی

نذر دست‌های دشت کربلا حضرت اباالفضل العباس (ع)
سنگ صبور

هلا سنگ صبورم مشک، ای مشک

مریز اشک غرورم مشک، ای مشک

 

که از لب‌های خشک آل یاسین

همه شرم حضورم مشک، ای مشک

تقدیم به ماه بنی‌هاشم حضرت ابوالفضل العباس (ع)
ابوالفضل

تو و مشک و دو چشم تر اباالفضل

و نخلستانی از خنجر اباالفضل

 

فرات از شرم، چکه‌چکه شد آب

پس از دستان آب آور، اباالفضل

 

نذر دست‌های وفادار ابوالفضل العباس علیه‌السلام
بهار سرخ!

آه ای زلال علقمه‌، ای یادگار سرخ!

از آخرین حماسۀ توفان سوار سرخ

 

لب تشنه بر نگاه کف آلودت ایستاد

جانم فدای آب دو لب زخمدار سرخ

تقدیم به قمر بنی‌هاشم حضرت اباالفضل العباس (ع)
بیتاب

عموی لاله‌ها بی‌تاب برگرد

فدای قامتت سیراب برگرد

 

جلوتر شب‌پرستان در کمینند

نمی‌خواهیم بی‌تو آب، برگرد

 

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×