دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
دختر شیر خدا

شبیه حسرت پروانه‌هاست  این بانو

سفیر واقعۀ کربلاست این بانو

 

کم است واژۀ بانو برای تعریفش

که اسوۀ همۀ مردهاست این بانو

لذت دیدار

من دربه‌در پنجره‌‌فولادم و دیری‌ست

بین من و آن پنجره دیوار زیاد است

 

گندم به کبوتر بدهم، شعر بگویم

آخر چه کنم؟ در حرمت کار زیاد است

موج نی

دشت، تشنه، خیمه، تشنه، قمقمه، تشنه

از عرق‌ریز خجالت، علقمه، تشنه

 

آن طرف خار و خسی تا خرخره سیراب

این طرف گل‌های باغ فاطمه (س)، تشنه

اصل طینت

یا ایّها الحسین و یا ایّها الشهید

با عشق تو ندیده خدایت مرا خرید

 

هر سائلی که دست به دامان تو شود

هرگز نمی‌رود ز سرای تو نا‌امید

بهشت روی زمین

روز ازل که نقشۀ عالم درست شد

با اذن مادرت گل آدم درست شد

 

نامت نشست بر لب زهرا و گریه کرد

آهی کشید فاطمه و غم درست شد

مزه عشق

زندگی چیز دیگری شده است، تا به نامت رسیده‌ایم حسین!

عشق، سوغاتِ کربلاست اگر مزه‌اش را چشیده‌ایم حسین!

 

هر دلی را به دلبری دادند، هر سری را به سَروَری دادند

ما که هر وقت گفته‌ایم خدا، از خدایت شنیده‌ایم: حسین

به اشتیاق شما

آن کس که از برای خدا سینه می‌زند

اصلاً بـه اشتیـاق شمـا سینه می‌زند

 

تنهـا خـدا ز کنه دلم گشتـه با خبر

کاین عبد روسیاه چرا سینه می‌زند!

گدای شب جمعه

چشم مرا پیالۀ خون جگر کنید

هر وقت تر نبود به اجبار تر کنید

 

من کمتر از گدای شب جمعه نیستم

خانه به خانه دست مرا در به در کنید

تا سر خوان توام، خوان دگر جایم نیست

تا سر خوان توام، خوان دگر جایم نیست

خاکیَم، قصر برین منزل و مأوایم نیست

 

من به  آتشکدۀ مهر شما سوخته‌ام

باکی از دوزخ و از نار بر اعضایم نیست

شهید ظهر تشهٌد

کجاست کعبه اگر مسجد الحرام تویی تو

قسم به کرب‌و‌بلا، حج من، تمام تویى تو

 

همه نمازى و نیت، قیامِ توست قیامت

شهید ظهر تشهّد تویى؛ سلام، تویى تو

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×