دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
راز مگو

با تضرع ایستاد و رو به رویش حرف زد

با خدای خویش از راز مگویش حرف زد

 

دست بر زیر محاسن برد و گفتا: پیشکش

از خطوط صورت و زیر گلویش حرف زد

 

هرکه دارد هوس کرببلا، بسم الله

عرفه آمده، از یار خبر نیست چرا؟

چقدر ناله زنم آه، کجایی آقا؟

 

رمضان که نشد و این عرفه هم نشد و

پس قرار من و تو کی و کجا؟ ‌ای جانا

 

عید

معنی برو به کرببلا عید کن که حق

روزی هزار بار در آن عید می‌‌کند

 

ما را نوشته‌اند شکار کمند یار

تا نغمۀ حسین نوایش به ما رسید

دادی زدیم و فضل خدایش به ما رسید

 

ما را نوشته‌اند شکار کمند یار

شکرخدا که زلف ر‌هایش به ما رسید

 

روضه‌های ناب

بنا شدیم که باشیم ما خراب حسین

به فکر برده مرا روضه‌های ناب حسین

به لحظه‌‌های پر از بهت و التهاب حسین

به ناله‌‌های رباب و دل کباب حسین

 

سر زندگی‌ام لحظۀ دیدار حسین است

تا حاجت من دیدن رخسار حسین است

سر زندگی‌ام لحظۀ دیدار حسین است

 

شالودۀ عالم اگر از غصه و رنج است

غم نیست دلی را که گرفتار حسین است

 

کدام روز بود همچو روز عاشورا؟

طلوع عید بزرگ و مبارک اضحی

فروغ وحدت و توحید داده بر دل‌ها

 

ز خاک پاک منی سرکشد به دامن عرش

نوای زمزمۀ گرم عاشقان خدا

 

تو هزاران خضر را آب بقایی یا حسین

عید قربان است ‌ای یاران، گل افشانی کنید

در منای دل وقوف از حج روحانی کنید

 

تا نیفتاده است جان در پنجۀ گرگ هوا

گوسفند نفس را گیرید و قربانی کنید

 

مروۀ او قتلگاه او، صفا طشت طلاست

عید قربان است یا عید عنایات خداست؟

عید عشق و عید ایثار و مناجات و دعاست

 

ذات حق با میهمانانش گرفته جشن عید

مرکز این جشن نورانی بیابان مناست

 

عید سعید قربان

عید سعید قربان، ز اعیاد مسلمین است

دل‌های ما در این روز، شاد از سرور دین است

 

خیل خلیلیان را، این موهبت مبارک

محبوس گشته ابلیس، مأیوس در کمین است

 

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×