دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
سلطان کربلا حسن است

دعای زنده‌دلان صبح و شام یا حسن است که موی تیره و روی سپید با حسن است

حسین می‌شنوم هرچه یاحسن گویم دو کوه هست ولی کوه بی‌صدا حسن است

تُنگ بلور

با سینه‌ای که تنگ بلور است، یا حسین

ما و دلی که سنگ صبور است، یا حسین

 

چون آب ِچاه از لب تو هر که دور شد

تا روز حشر، زنده به گور است، یا حسین

بغض آسمان

در آسمان بغض عجیبی دیده می‌شد خورشید با خورشید نو، تابیده می‌شد

 

خون آن زمان بر روی ابری موج می‌زد وقتی که خون بر آسمان پاشیده می‌شد

مژدگانی بده عباس، که خواهر آمد

اربعین تو رسیده است و ز راه آمده است

خواهرت با قد خم گشته و آه آمده است

 

زینب از وادی شام آمده، چشمت روشن

از کجا تا به کجا آمده؟ چشمت روشن

 

جا مانده

دردهایم اکثرش روزی به درمان می‌رسد

یوسف گم گشته هم روزی به کنعان می‌رسد

 

اربعین که بسته شد راه حرم بر روی من

ای خدا پس کی قرار زیر ایوان می‌رسد؟

 

دردهای بی شمار

هرکسی با هر عقیده، هرکسی با هر مرام

راه افتاده برای خاکبوسی امام

 

آمدند از شیعه و سنی و نصرانی و گبر

پا به پای اربعینی‌ها به قصد یک سلام

 

من که باشم که بگویم سخن از حضرت عشق؟

وحی نازل شده انگار، بر این دفتر من

قلمم کاتب و گفتند که: «حا سین یا نون»

شده تفسیر تمامی لغات این عشق

«هو لیلا و تماماً همه از دم مجنون»

 

هوای زیارت

 

چه زیباست اشک سحر داشتن

خدا را فقط در نظر داشتن

به سمت حرم بال و پر داشتن

هوای زیارت به سر داشتن

 

سلوک عاشقی

 

زرق و برق سفرۀ شاهانه می‌خواهم چه کار؟

اشک چشمم هست، آب و دانه می‌خواهم چه کار؟

 

اولین شرط سلوک عاشقی، آوارگی ست

از ازل دربه درم، کاشانه می‌خواهم چه کار؟

 

نسیم عشق

 

نسیم عشق وزیدن گرفت در جان‌ها

بهار نور رسیده پس از زمستان‌ها

 

خبر دهید به فطرس، سر آمده تبعید

دوباره بال بزن بر فراز میدان‌ها

 

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×