دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
به لطف افطار

 

 

دلم دوباره گرفتار «امّ‌کلثوم» است

که فصل رونق بازار «امّ‌کلثوم» است

 

به روز آخر ماه جمادی الثّانی

تمام شیعه عزادار «امّ‌کلثوم» است

راضی نمی‌شوم

کم‌تر کسی است در غم من، انجمن کند

از من سخن بیاورد، از من سخن کند

 

«دل‌های جمع را کند آشفته یاد من

راضی نمی‌شوم که کسی یاد من کند»[1]

 

سرخی محزون

 

گرفت دست تو را جدّ تو، پیمبر تو

که نور بودی و او سایه داشت بر سر تو

 

گرفت دست تو را، راه برد آهسته

که شیر حق پدرت بود و یاس، مادر تو

 

سوگ غریبانه

غم بر دل هر پیر و جوان است، امشب

ماتم‌زده بغض آسمان است، امشب

 

در سوگ غریبانۀ «امّ کلثوم»

محزون، دل صاحب الزّمان است، امشب

 

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×