دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
وقت قنوت آخرت خون گریه می‌کردند

هفت آسمان در دست‌های مهربانت بود هرچند عمری سقف زندان آسمانت بود تسبیحی از ماه و ستاره بین دستانت خورشید در سجاده هر شب میهمانت بود تصویر تو در قاب زندان باز می‌تابید یا نور یا قدوس وقتی بر زبانت بود  

شمع چشم تو رو به خاموشی است

چشمهایت اگر چه طوفانی

قلبت اما صبور و آرام است

شوق پرواز در دلت جاری است

شب اندوه رو به اتمام است

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×