دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
روایت عشق

یک سال و نیم از ماجرای کربلا گفتی

هر بار جان آمد به لب‌­های تو تا گفتی

 

در عهد اسماعیل، خنجرها نبریدند

اما تو از «ذبحٍ عظیم» نینوا گفتی

 

از میخکوبِ استخوان‌ها روی ریگ داغ

از نعل‌­های خون­چکانِ اسب‌­ها گفتی

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×