دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
نور خدا

قرآن گشودم آیۀ محشر بیاورم

می‌خواستم که سورۀ کوثر بیاورم

من کیستم ز فاطمه سر در بیاورم

باید کسی شبیه پیمبر بیاورم

در دل خشک‌ترین خاک خدا دریا زاد

شب روزی که سر آمد شب و شب غالب بود

صبح میلاد تو در شعب‌ابی‌طالب بود

 

در دل خشک‌ترین خاک خدا دریا زاد

شادی شمس و قمر آینه‌شان زهرا زاد

 

خود تو دانی که ضمیر است "ک"‌ اعطیناک

با که در گفت و خطاب است خدای لولاک

یک کربلا مرا ببری خوب می‌شوم

باران گرفت و زمزم و کوثر به ما رسید

مستی رسید و باده و ساغر به ما رسید

 

روز الست که گِل عالم درست شد

خاک سرای آل پیمبر به ما رسید

گفتم کم است دخت پیمبر بخوانمت

گفتم چگونه از همه برتر بخوانمت

آمد ندا حبیبه داور بخوانمت

 

دیدم رسول اُمّ أبیهات خوانده است

گفتم کم است دخت پیمبر بخوانمت

 

دیدم تویی هر آینه، آیینه علی

گفتم عجب به جاست که حیدر بخوانمت

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×