دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
مدهوش عطش

 

آن گرامی‌گوهر دریای عشق بود عطشان در دل صحرای عشق

 

آخرین دُردی‌کش بزم الست سرخوش از صهبای باقی، مستِ مست

مصحف

 

شاه دین را بود در درج خیام گوهری رخشنده، عبدالله نام

 

مهر خاصی بین این طفل و شه است کنیتش زین ‌رو ابوعبداللَّه است

رمز اسرار

شه شتابان رفت اندر خیمه‌گاه

 دود آه از خیمه برشد تا به‌ ماه

 

بانگ زد کای جرگه‌ی ماتم‌زده!

جامه‌ی شادی به نیل غم‌زده!

مصحف

شاه دین را بود در درج خیام

گوهری رخشنده، عبدالله نام

 

مهر خاصی بین این طفل و شه است

کنیتش زین ‌رو ابوعبداللَّه است

 

 

قرآن نفیس

 

یک تحفه‌ی ناب ازلى داشت حسین

 قرآن نفیس بغلى داشت حسین

 

آن شب که به تسبیح خدا بود مدام

 با خوى محمّدى، على داشت حسین

سیراب

اصغر که عطش خسته و بی‌تابش کرد

 لالایى عشقِ دوست در خوابش کرد

 

سیراب شد آن کودک بى‌شیر ولى

 از حرمله پرس با چه سیرابش کرد

 

مهر حسین

 

با مهر حسین و عترت اطهر او

 جوییم توسّل به على اصغر او

 

چون نخل، بلند و دست ما کوتاه است

 گیریم ثمر ز شاخ کوچک‌تر او

جرعۀ آب

نظر لطف تو ما را به دو دنیا کافى است

 تشنه را جرعه‌ی آب از همه دریا کافى است

 

اى على‌اصغر مظلوم حسین بن على!

 این تولّا و توسّل به تو ما را کافى است

 

قامت گلپوش

تا دید فلک، قامت گل‌پوش تو را

 سرچشمه‌ی خون کرد لب نوش تو را

 

در روز نبرد، چشم در چشم تو بود

 تیرى که درید گوش تا گوش تو را

 

 

وضوی عشق

این جا که به نرخ جان بُوَد قیمت آب

بُرده است عطش از نظرم لذّت آب

 

تا تازه کنی وضوی عشق از خونم

تیر از گلویم بکش، مکش منّت آب

 

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×