دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
یاران غدیریم و پریشان حسینیم

ما کهنه شرابیم، به پیمانۀ ساقی

ما بست نشستیم به میخانۀ ساقی

 

با این همه می، ‌‌عقل نمانده به سر ما

زنجیری عشقیم، و دیوانۀ ساقی

 

مادری آتش گرفت و دختری آتش گرفت

روز اول بسته کار عاشقی را با خدا

آنکه پای نخل‌های کوفه رفته تا خدا

 

هر اولوالعزمی که می‌گویند خاطر خواه اوست

عهد بسته پای عشقش با پیمبرها خدا

 

سفرۀ احسان

چرخش چرخ و فلک بسته به چشمان علی است

همۀ عمر جهان، بسته به یک آن علی است

 

همه از سفرۀ او روزی خود را دارند

آفرینش به خدا سفرۀ احسان علی است

 

شعر ناصرخسرو در مدح امام علی (ع)

بهار دل دوستدار علی

همیشه  پر است از نگار علی

 

دلم زو نگار است و علم اسپرم

چنین واجب آید بهار علی

 

بچن هین گل، ای شیعت و خسته کن

دل ناصبی را به خار علی

مرا به فطرت آیینه‌ها سفارش کن

به نام حضرت حق، السلام یا دریا!

بر آن سرم که بنوشم تو را، ولی، اما ...

 

چگونه از تو بنوشم، منی که مردابم؟

چگونه از تو بنوشم؟ مگر شما مولا ...

ابوتراب زمین

خدا همین که تو را آفرید تحسین کرد

برای شخص شخیصت بهشت تضمین کرد

 

خدا همین که تو را آفرید، ختم رسل

تمام عرش خدا را به شوق آذین کرد

در کوفه یا در کربلا فرقی ندارد

مشت خدا در پیش چشم خلق وا شد کعبه دهان وا کرد و رازی بر ملا شد

نرخ خدا بالا و بالا رفت آنی بازار آمد در کف رکن یمانی

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×