دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
ببار ای دیده

ببار ای دیده از داغ علیِ مرتضا امشب

که خون گرید ز داغ او تمام دیده‌ها امشب

 

به تیغ ابن ملجم شد روان خون سر مولا

که از این داغ می‌نالد همه ارض و سما امشب

 

مرغان کربلا را امشب به خون کشیدند

محراب کوفه امشب در موج خون نشسته

یا عرش کبریا را سقف و ستون شکسته

 

سجاده گشته رنگین، از خون سرور دین

یا خاتم النبیین، یا خاتم النبیین

تسبیح خون

امشب دلم گرفته ز دنیای بی‌وفا

گریَمْ درون چاه شب از غیبت شما

 

بس برگ‌های زرد که در کوچه‌های درد

از شاخه‌ها چکید و فرو مُرد، بی‌صدا

خلیفۀ شبگرد

مرغی اسیر در قفس درد، دیده‌ای

یا در بهار، شاخ گل زرد، دیده‌ای

 

خرما به دوش نخل مروّت به کوچه‌ها

هر نیمه شب، خلیفۀ شبگرد دیده‌ای

آغاز می‌شد کربلا، یک کاروان غربت

تا مرد در انبوه شب پنهان قدم می‌زد

در کوچه‌های کوفه بوی نان قدم می‌زد

 

دریا پریشان می‌شد از اعجاز هر گامش

انگار هر آیینه در طوفان قدم می‌زد

به مناسبت شهادت امام علی (ع)
بین حصیر پاره پدر را حسین برد

با گریه ایستاد، دوباره نگاش کرد

تسبیح را به دست گرفت و دعاش کرد

 

معلوم می‌شود که نمک گیر زینب است

وقتى به جاى شیر، نمک را غذاش کرد

خونت از شاهرگ کرب و بلا می‌جوشد

شک ندارند که تو پاک و بهارآمیزی

مثل نور از دل هر روزنه، روح‌انگیزی

 

تکیه دادند به تو ماه و زمین و خورشید

دیده بودند که از بوی خدا لبریزی

 

دیده بودند که شب‌ها لب هر کوچۀ دور

نور در کاسۀ بی‌جان زمین می‌ریزی

روضه‌خوان چشم‌های حضرت شد

چشم‌هایش پر از تبسم بود

چشم نه آسمان هفتم بود

 

آسمان نه، شکوه این خلقت

در طلوع نگاه او گم بود

زبان حال امام علی (ع) در بستر شهادت
هر چه می‌خواهی ببین زینب مرا

در دل محراب خون جای من است

نغمۀ تکبیر آوای من است

 

روزه‌ام را در سحر قاتل گشود

زان به خون آغشته لب‌های من است

به مناسبت شهادت امام علی (ع)
حسنش شال عزا کرد به گردن چو حسین

نه همین خون علی دامن محراب گرفت

از دل زینب بی مادر خود تاب گرفت

 

او نشد کشته که عدل و شرف و تقوی مرد

مرگش از دیدۀ صاحب نظران خواب گرفت

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×