دسترسی سریع به موضوعات اشعار
خورشید با ماه
اگر عباس من آیی تو با آه
یقین همراه تو میآید آن شاه
دم جان دادنم بینم چه زیباست
نشسته در برم خورشید با ماه
خداحافظ
خداحافظ ای چشم گریان چو ابر
خداحافظ ای چار تصویر قبر
خداحافظ ای خاکهای بقیع
شب و روز محنتفزای بقیع
مهمانی اشک
دلی سرشار از احساس دارم
هوای سرزمین یاس دارم
به بزم گریه در مهمانی اشک
عزای مادر عباس دارم
همدم زینب
السلام ای فاطمه امّالبنین
السلام ای بانوی دنیا و دین
السلام ای همسر شیر خدا
مادر عباس شمشیر خدا
به جنت، فاطمه صاحب عزا شد
به بستر خفته بانویی حزینه
در اوج غربت و غم در مدینه
به سینه دارد او یک باغ لاله
شده قوت و غذایش آه و ناله
به روی آینهاش گرد از سفر دارد
رسیده قافله و چشمهای تر دارد
برای ام بنین کاروان... خبر دارد
خدا کند که مراعات سن او بشود
که نقل حادثه بر قلب او ضرر دارد