دسترسی سریع به موضوعات اشعار
دست نیاز
مشغول وضو باش که هنگام نماز است
این بانگ حسین است که در اوج و فراز است
ذکرى که به لب میبرىاش حمد خداوند
دستى که به سر میزنىاش دست نیاز است
به خلوتیان شب عاشورا
خونبها
امام قافله را گرم راز میدیدند
نشسته در تب و تاب نماز میدیدند
چراغ هستی او را که نور قرآن بود
کنار پنجره در سوز و ساز میدیدند
به مناسبت ولادت حضرت علی اکبر (ع)
نشسته روی دوشت آبشارها
سرودن از لب تو با انارها
و راوی شکفتنت بهارها
به پاک بودن تو غبطه میخورند
زلالی تمام چشمه سارها
مرا ز پنجرۀ نعلها نگاه کنید
از آن زمان که سر راه درد وا شدهام
به فیض زخم عظیم تو مبتلا شدهام
میان این همه آشوب نیزه و شمشیر
مرا ببخش اگر مثل لاله وا شدهام
نماز خوف
نماز خوف
نه با تکبیره الاحرام
که با " آخ "
آغاز می شود
کوتاه سروده
یک بار دگر قبله عوض شد
آن روز چقدر با صفا خواند نماز
انگار که با خود خدا خواند نماز
یک بار دگر قبله عوض شد آن روز
چون کعبه به سمت کربلا خواند نماز