دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
نخواهم گفت

 غم داغ تو را با هیچ کس دیگر نخواهم گفت برایت روضه می‌خوانم ولی از سر نخواهم گفت

اگر از سر بخوانم روضه را این بار چیزی جز هراس خنجر و آرامش حنجر نخواهم گفت

زینب آمد کنار شش گوشه

 شب جمعه کنار شش گوشه

دل من حالت عجیبی داشت

 

می‌شنیدم صدای قلبم را

چشم من حس بی شکیبی داشت

 

از این به بعد، بیرق نهضت به دوش توست

بر تلّ پا‌‌یدار‌‌ی خود ا‌‌یستاده‌ا‌‌ی

در کربلا‌‌ی دوم خود پا نهاده‌ا‌‌ی

 

از ا‌‌ین به بعد، بیرق نهضت به دوش توست

در‌‌یای استقامت و کوهِ اراده‌ا‌‌ی!

 

حدود ساعت سه

دقیقه‌های پر از التهاب دفتر بود قلم میان دواتی ز خون شناور بود

 

به روی خاک، گلی بود از عطش سیراب که هرم گرم نفس‌هاش شعله پرور بود

 

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×