دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
پرچم خدایى

آید ز راه کوفه و شام بلا هنوز

 بانگ دراى قافله‌ی کربلا هنوز

 

بعد از هزار سال که هر تازه، کهنه شد

 هر سال تازه‌تر شود این ماجرا هنوز

 

مکتب عشق

 

کربلا امروز جولان‌گاه ایمان من است

 مکتب عشق‌آزماى نوجوانان من است

 

روز اتمام بناى کعبه‌ی دل‌ها بُوَد

 وین مناى سرخ هفتاد و دو قربان من است

دو بیت

عنان قافله در این دیار بگشایید

 کمر به مرگ ببندید و بار بگشایید

 

حریم وعده‌ی پروردگار ما این جاست

 نظر به وعده‌ی پروردگار بگشایید

 

شب بعد از اربعین

 

امشب دو چشم زینب اگر خواب می‌رود

با اشک چشم و خون جگر خواب می‌رود

 

امّا ز خاطرات جگرسوز کربلا

با اشک و آه و ناله مگر خواب می‌رود

 

زنده هر دم شهید

اى کربلا! اى کعبه‌ی عشق و امیدم!

 بعد از جدایى‌ها به دیدارت رسیدم

 

اى کربلا! آغوش بگشا زینب آمد

 من زینبم کز رنج دورى‌ها خمیدم

 

پرستش

دل من به یاد آرد، چو شهید نینوا را

به ندای سوگواری، ببرد ز نی، نوا را

 

ره و رسم آشنایی، به خدا! حسین داند

که هم آشنا شناسد، ره و رسم آشنا را

 

گلبن نور

در یم عصمت، دُر نایاب، یا امّ‌البنین

اسوه‌ی زن، در همه آداب، یا امّ‌البنین

 

شد صدف دامان پاک تو، به دریای ولا

از برای چار دُر ناب، یا امّ‌البنین

نوحه‌ی باران

 

بشْنو از نی، نینوای «العطش»

سوختم در خیمه‌های «العطش»

 

شعر اشک از چشم مردم ریخته

«شیعتی مَهما شَرِبتم» ریخته

مدفن قربانیان

شه فرود آمد به دشت کربلا

گفت پس با آن زمین پُربلا:

 

ای زمین! ای تربت عنبرسرشت!

ای به رتبت، برتر از خاک بهشت!

 

بأبى المهموم

 

غم دین چون داشتى، اى حسین!

قلب محزون داشتى، اى حسین

 

جگرت مىی‌سوخت از تشنگى

دل پر خون داشتى، اى حسین

 

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×