دسترسی سریع به موضوعات اشعار
به مناسبت وفات حضرت ام البنین
چار اسماعیل تو آمادۀ قربانیاند
بغضها در چشم تو آیینه بندان میشود
اشکها سر میرسد یکباره باران میشود
چار اسماعیل تو آمادۀ قربانیاند
آب بعد از آخرین قربانی عطشان میشود
مثل یعقوب نبی همواره با خود گفتهای
یوسفت میآید و مهمان کنعان میشود
نذر حضرت علی اکبر (ع)
یعقوب دارد میدود تا گودی مقتل
آئینهاش را آب کرد اشراق مانوسی
آیندهاش را گفت قدّیسی: که قدّوسی
پیش تجلیاش همه موسای مدهوشند
این شعله را قابل نباشد هیچ فانوسی
به روی دست ملائک بدنت را دیدم
چشم وا کردم و پرپر شدنت را دیدم
نیزه در نیزه غریبانه تنت را دیدم
زیر پامال کبود سم مرکبها، نه
به روی دست ملائک بدنت را دیدم
تا گفتم السلام علیکم دلم شکست
پر زد دوباره مرغ دلم کربلایتان
پیچید در تمام وجودم صدایتان
یک کوه غصّه روی دلم مینشست تا
آغاز شد دوباره غم نینوایتان