دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
با روضۀ حسین نفس تازه می‌کنیم

خورشید پشت ابر، نشانی به ما بده

ای ماه، مژدۀ رمضانی به ما بده

 

مثل نسیم صبح از اینجا گذر کن و

باد صبای مشک فشانی به ما بده

تجلیل چشم گریه کنان شهید عشق

وقتی تو از سفر برسی عید می‌شود

دنیا دوباره صاحب خورشید می‌شود

 

چشمان روشنت که طلوعی دوباره کرد

دل‌ها پر از تجلّی توحید می‌شود

کوتاه سروده
بیا مرهم شوی بال و پری را

بیا مرهم شوی بال و پری را

نگاه نیمه جان و پرپری را

شده چشمان مقتل حلقۀ اشک

بیا و پس بگیر انگشتری را

در سینۀ تو روضۀ گودال مانده است

در این بهار چهره دم از گل نمی‌زنیم

با نغمۀ تو خنده به بلبل نمی‌زنیم

 

معراج می‌رویم چو شبنم نه مثل رود

یعنی قدم به خاک تنزل نمی‌زنیم

قرار ما همه تنگ غروب، صحن حسین

دمی که سیر وجودم الی السما می‌شد

تمام صفحۀ شعرم پر از خدا می‌شد

 

گمان کنم خبر از یار می‌رسد امشب

که باب فیض الهی به سینه وا می‌شد

بر لبت ذکر حسین است به هر شام و سحر

 

باز از مَهد امامت خبری می‌آید

خبرِ تازه‌تر از تازه‌تری می‌آید

 

همه گویند به هم بخت جهان وا شده است

این خبر با سند معتبری می‌آید

به روی دوش علمـدار کـربلا، علمش

جمال غیب و شهود است اینکه می‌آید

تمـام رحمت و جود است اینکه می‌آید

 

شعیب و صالح و هود است اینکه می‌آید

عزیـز مصـر وجـود است ایـنکه می‌آید

مدح امام زمان (عج)
در روضه احتمال حضورت قوی‌تر است

هر شب یتیم توست دل جمکرانی‌ام  جانم به لب رسیده بیا یار جانی‌ام

 

 از بادها نشانی‌تان را گرفته‌ام  عمری است عاجزانه پی آن نشانی‌ام

وارث هفتاد و دو خورشید

تو مُهر یقین به روز تردید شدی

مضمون دعای سفرۀ عید شدی

هم منجی کوچه‌های تنهایی یاس

هم وارث هفتاد و دو خورشید شدی

ای کاش با تو راهی کرب و بلا شدن

 

ابر کرم که نم‌نم باران درست کرد

از این کویر خشک، گلستان درست کرد

 

دل را تجلّیات خداوندی سحر

خانه‌خراب زلف پریشان درست کرد

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×