دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
کوتاه سروده
ترک بر چهرۀ آیینه بسته

غمت راهِ نفس بر سینه بسته

ترک بر چهرۀ آیینه بسته

 

زِ بسکه خاک و بر سر ریختم من

ببین عباس دستم پینه بسته

کوتاه سروده
کمانی‌تر شدم از زینب، افسوس!

انیس گریه‌هایم را گرفتند

توانِ دست و پایم را گرفتند

 

کمانی‌تر شدم از زینب، افسوس!

سرِ پیری عصایم را گرفتند

کوتاه سروده
دو بازویت دو بازویت گسستند

به تیغی حیف گیسویت گسستند

دو بازویت دو بازویت گسستند

 

از آنجایی که من بوسیده بودم

بمیرم هر دو اَبرویت گسستند

نه مادرم نه حتی نامادری

خونۀ من که خونۀ مراده

خدا بهم اینجا علی رو داده

چار تا غلام آوردم اینجا واسه

دو تا خانوم و دو تا آقا زاده

تقدیم به حضرت ام البنین (س)

شمیم عطر گل یاس در حرم پیچید

و قلب‌ها شده روشن در آستانۀ عید

 

پرنده‌ها همه از راه دور برگشتند

بهار با چمدانی پر از شکوفه رسید

چهار نشان از حسین

بگیر آینه را رو به چار خورشیدت که ناامید نماند تمام امّیدت

 

تو سیب شاخۀ ایمان مرتضی بودی که دست فاطمه از باغ آسمان چیدت

مادر سقّا

باغبان گلشنی زیبا منم

خانه‌دار خانۀ مولا منم

 

فاطمه نام من است ای اهل دین

کنیه‌ام مشهور شد امّ‌البنین

همنشین عشق

امام عاشقان را همنشینم

کنیز فاطمه امّ‌البنینم

 

به باغ عاشقان نیلوفرم من

یتیمان علی را مادرم من

سپهر عاطفه

ای به سپهر عاطفه بی‌قرین

ستارۀ مدینه امّ‌البنین

 

قدر تو در جهان نبوده معلوم

قبر تو در جوار چار معصوم

ماه و شهاب

بغض‌ها در چشم تو آیینه بندان می‌شود

اشک‌ها سر می‌رسد یکباره باران می‌شود

 

چار اسماعیل تو آمادۀ قربانی‌اند

آب بعد از آخرین قربانی عطشان می‌شود

 

مثل یعقوب نبی همواره با خود گفته‌ای

یوسفت می‌آید و مهمان کنعان می‌شود

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×