تو را آن گونه می‌نامند مولای تلاطم‌ها

و نامت غرش آبی آوای تلاطم‌ها

تو را این گونه می‌فهمند مجذوبان که اربابی

و نامت مونس هموارۀ شب‌های بی خوابی

در معرکۀ عشق عجب حال و هوایی است

 در محفل عشاق چه شوری چه صفایی است

 دل‌ها ز نوایی به طرب آمده امشب

 آوای خوش عشق رسیده، چه نوایی ست

مه منوّر شعبان مه رسول خداست

مه مبارک میلاد سیدالشهداست

به رهروان هدایت ز حق رسیده خبر

که روی دست محمد عیان چراغ هداست

بانگ تکبیر ز امواج فضا می‌آید

گوش باشید که آوای خدا می‌آید

بوی عطر از نفس باد صبا می‌آید

نفس باد صبا روح فزا می‌آید

پیک وحی است که در غار حرا می‌آید

به محمد ز خداوند ندا می‌آید

آسمونیا غزل خون توی این شبِ همایون

جای ذکرحق ببینید صلواته رو لباشون

شدن عاشق نگاهت پراشونه فرش راهت

می‌خونن نمازو زیر طاق ابروی سیاهت

تو هردم گریه بر این لاله کردی

برایم ناله کردی ناله کردی

چه دیدی در نگاه این سه ساله

که یاد از یاس هجده ساله کردی

خانمی که تا خود خورشید قامت داشته

در رشادت با ابالفضلش رقابت داشته

مادر باب الحوائج بوده و با این حساب

دامن او را گرفته هر که حاجت داشته

کیست حق را و پیمبر را ولی

آن حسن سیرت، حسین بن علی

آفتاب آسمان معرفت

آن محمد صورت و حیدر صفت

همسایه‌های لقمۀ نانت فقیرها

سجادۀ عروج تو تکه حصیرها

"انفاق" خُلق اوست که همسفرۀ علی است

بر همسر امیر نیاید حریرها

تو مهر قبول کربلایی زینب

زهرای بتول کربلایی زینب

ای وارث نهضت حسین بن علی!

در شام، رسول کربلایی زینب