دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
دست

افتاده بود در تب کشف و شهود دست وقتی که برد در نفس گرم رود دست با دست پر اگرچه به ساحل رسید رود دریا کشید از عطش سرخ رود دست

تقدیم به حضرت ام کلثوم (س)
از مجلس اوست شیعه محروم چرا؟

این‌قدر بگو غریب و مظلوم چرا؟

از مجلس اوست شیعه محروم چرا؟

 

زهرا! تو مگر که چند دختر داری؟

پنهان شده نام ام‌ ­کلثوم چرا؟

به مناسبت شهادت امام صادق (ع)
در حسینیۀ چشمت حرمی بر پا شد

پیرمردی و بزرگ همۀ اعصاری

روی جانت اثر کینۀ دشمن داری

 

بارها خلوت سجاده‌تان پر پر شد

فرش زیر قدمت سوخت و خاکستر شد

به مناسبت شهادت امام صادق (ع)
اشکش برای عمّه‌های مضطرش بود

مردی که جبریل امین در محضرش بود

دریای علمش هدیۀ پیغمبرش بود

 

نام شریفش اسم نهری در بهشت است

خلد برین هم جلوه‌ای از مظهرش بود

 

فقه و کلام و منطق و عرفان و حکمت

این چشمه‌ها جاری ز چشم کوثرش بود

کوتاه سروده
لا یوم کیومک

از سیلی شب سیاه شد صورت ماه

شاه دو جهان، هم نفسش شد دل چاه

 

آن طشت پر از خونِ جگر گشت ولی

لا یوم کیومک اباعبدالله

نجابت موزون

زنی نشسته به قتل برادرش به تماشا

ز خیمه‌گاه کبودش به برزخی ز تمنا

 

زنی که مونس درد و زنی که همدم داغ است

زنی به جذبۀ حیدر، زنی به جلوۀ زهرا

ای تن خسته به گودال...

ای تن خسته به گودال، ز پا افتاده

تنت اینجاست سرت پس به کجا افتاده

 

هیچکس این بدن خُرد تو را جمع نکرد

بس که اعضاء ز اعضاء  جدا افتاده

خاک اینجا برتر از خاک تمام عالم است

ناجوانمردان از اینجا صحن را برداشتند

کاش می‌گفتند گنبد را چرا برداشتند

 

زائری آمد کنار قبر آقایش نشست

با کتک او را ز قبرمجتبی برداشتند

 

خاک اینجا برتر از خاک تمام عالم است

خاک اینجا را همه بهر شفا برداشتند

 

گفت: عباسم! علمدار حسین من تو باش

خون دل‌های علی گل کرد برفرق سرش

می‌برد این دستۀ گل را برای همسرش

 

آنکه عمری کرد دلجویی ز پا افتاده را

حال می‌ریزد گل از خون در میان بسترش

پیراهن یوسف اثرش از دم مولاست

شمعی که به هر گوشه هزار انجمنش بود

افسوس که عالم همه بیت‌الحزنش بود

 

با آن که علی در دل یک خلق، وطن داشت

در جامعه پیوسته غریب وطنش بود

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×