دسترسی سریع به موضوعات اشعار
عرش مال تو شد
رسید وقت رسیدن به ضربههای کسی
شکست حنجـره اما به زیر پای کسی
آهای خنجـر کهنه! نمیشود نبری؟
نمیشود که بمیرد کسی به جای کسی؟
کوتاه سروده
هر تیر، گلی در بدنت کاشته است
اعضای تنت یکی یکی کاسته شد
از عرش صدای ناله برخاسته شد
هر تیر، گلی در بدنت کاشته است
گل بود به نیزه نیز آراسته شد!
کوتاه سروده
محبوب رسول ثقلین آمده است
بر عرش دوباره زیب و زین آمده است
محبوب رسول ثقلین آمده است
از کنگرۀ عرش به ذکر صلوات
گفتند حسینیان، حسین آمده است
بلور نور
امروز که عرشیان برانگیختهاند
بر عرش بلور نور آویختهاند
در مقدم باقر العلوم از فردوس
یک باغ گل محمدی ریختهاند
شوق زیارت از زبان سید حمیدرضا برقعی
نوبت پرواز شد
یادم آمد شب بی چتر و کلاهی
که به بارانی مرطوب خیابان
زدم آهسته و گفتم
چه هوایی است خدایی
من و آغوش رهایی…
به مناسبت روز خاتمبخشی امیرالمومنین علی علیه السلام به مسکین
پیر نخلستاننشین
از عالم بالاست بنیانی که من دارم
یعنی همین روح مسلمانی که من دارم
گر سجده بر تولیت آدم نمیکردم
آدم نمیشد خاک انسانی که من دارم