دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
بغض انارینه

آسمان تاب ندارد تب جانکاه تو را

وزمین طاقت یک گریۀ کوتاه تو را

 

خواستی در عطش قافله فریاد کنی

بغض آمد به گلو، بست گلوگاه تو را

مدح حضرت علی اکبر (ع)
شبیه رحمت محض است خَلقاً و خُلقاً

خوشا دلی که فقط زیر پای او باشد

 میان شادی و غم مبتلای او باشد

 

 خوشا سری که هواخواه خدمتش باشد

 شبانه روز فقط در هوای او باشد

 

 خوشا دلی که به فرمان عقل عاشق شد

 و خواست لحظه به لحظه برای او باشد

 

مدح حضرت زینب (س)
اکسیر اشک روضه‌تان مس طلا کند

 در واژه‌های شعر تو دیدم وقار را

حُجب و حیای فاطمی این تبار را

 

با تیغ خطبه فاتح صفین کوفه‌ای

مولا سپرده دست شما ذوالفقار را

حسرت کرب و بلایت می‌کشد آخر مرا

هر که باشد در دلش حال و هوایت بیشتر

گریه خواهد کرد بین روضه‌هایت بیشتر

 

گرچه عمری سائل لطف و مرامت مانده‌ام

می‌شوم شب‌های جمعه من گدایت بیشتر

روضه‌خوان چشم‌های حضرت شد

چشم‌هایش پر از تبسم بود

چشم نه آسمان هفتم بود

 

آسمان نه، شکوه این خلقت

در طلوع نگاه او گم بود

در روضه بیشتر به خدا وصل می‌شویم

اکسیر عشق، قطرۀ اشک زلال ماست

 افتادگی، نشان و دلیل ِ کمال ماست

 

 در روضه بیشتر به خدا وصل می‌شویم

 ذکر علی علی  سبب اتصال ماست

فن شریف

نذر کردم بروم خوب گم و گور شوم

یک دهه از جلوی چشم خودم دور شوم

 

بروم جانب تفتیده‌ترین تاکستان

مست از جذبۀ هفتاد و دو انگور شوم

خدیجه روضه بخوان

گذشته از همه و پشت شوهرش مانده

چه مادرانه به پای پیمبرش مانده

 

درست! سورۀ نسل خدیجه کوته بود

ولی ادامۀ آیات کوثرش مانده

 

نه، داستان خدیجه ادامه خواهد داشت

هنوز سوختن خانه و درش مانده

مادربزرگ یک نوۀ بی کفن شدی

تو کیستی که سینۀ ما بی قرار توست

چشم زمین و چشم زمان سوگوار توست

 

کم نیست این که مادر زهرای اطهری

 سوگند می‌خورم که همین افتخار توست

 

در هر کجا همیشه کنار پیمبر و

 در هر کجا همیشه پیمبر کنار توست

به مناسبت وفات حضرت خدیجه (س)
جبریل با گریه گریز کربلا زد

ایثار تا حدِّ گذشت از خویشتن بود

 دریاتر از دریا دل یک شیرزن بود

 

گر چه نبی از مکه بیرون شد غمی نیست  

هر جا خدیجه بود، بهتر از وطن بود

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×