دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
لوح مکتوب

من با نسیم بیرق‌تان خوب می‌شوم

از جذبۀ نگاه تو مجذوب می‌شوم

 

مانند یک کویر که مهمان ابرهاست

من در بهار اشک تو مرطوب می‌شوم

عاقبت به خیر روضه

آن روز که به داغ غمت مبتلا شدیم

دل خون‌تر از شقایق دشت بلا شدیم

 

ما یادمان که نیست ولی راستی حسین

با درد غربت تو کجا آشنا شدیم

 

آغاز شده ...

باشم ای کاش که در حال و هوایت امشب

بشوم ذرۀ خاک کف پایت امشب

 

کاسه در دست گرفتم که گدایت باشم

نظری کن به گدایت به گدایت امشب

لا مکان

مانند نور آمدی و لا مکان شدی

پرواز آسمانی هفت آسمان شدی

 

با جلوه‌های نوری بالا نشین خود

خورشید صبح و ظهر و غروب اذان شدی

عرض تبرّک

ستاره بود و شفق بود و فصل ماتم بود

بساط گریه برای دلم فراهم بود

 

خوشا به حال طفولیتم که با نامت

در آسمان نگاهم کران کران غم بود

اطراف گریه

شکر خدا دعای سحرها گرفته است

دست مرا کرامت آقا گرفته است

 

شکر خدا که چشم همیشه حسینی‌ام

اشکی برای روز مبادا گرفته است

خوش‌تر

حالا که تیره‌روزم و قلبم مکدر است

شب‌های من از اشک غم تو منور است

 

تا بوده، روزی‌ام در این خانه بوده است

تا هست دیدۀ من از این روضه‌ها تر است

 

روضۀ مریم

این روزها که بوی محرم گرفته است

عالم برای داغ تو ماتم گرفته است

 

در روضۀ بهشت، خدا روضه‌خوان توست

جبریل هم برای تو پرچم گرفته است

بهانه

یک شب دلم بهانه کرب و بلا گرفت

قلبم شکست و دور و برش را خدا گرفت

 

پس پا شدم به نیت روضه، که ناگهان

دیدم بهشت آمد و دست مرا گرفت

فردوس برین خانۀ عشاق حسین است

عمری است که ما دست به دامان حسینیم

در مجلس روضه همه مهمان حسینیم

 

چون عشق حسین بن علی راه نجات است

پس تا به ابد مست و پریشان حسینیم

 

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×