دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
گوش کن ام بنین با پسرش می‌گوید

ای که از عشق علی پیرو الله شدی

مطمئن باش که بی فاطمه گمراه شدی

 

نوکر شیرخدا باش و ببین شاه شدی

خوش به حال تو اگر عابر این راه شدی

صاحب یک ماه و سه اختر

قسمت این بود که تو محرم حیدر باشی

به علی مونس و هم خانه و همسر باشی

 

قسمت این بود که در زندگی مشترکت

به عزیزان دل فاطمه مادر باشی

مادر سلطان عشق و زینب کبری (س)

اشک می‌ریزد که شاید عقده‌هایش وا شود

روضه می‌خواند دوباره مجلسی بر پا شود

 

این همان بانوی والایی است که روزیش شده

مادر سلطان عشق و زینب کبری شود

رو گرفته با دو چشم تر خجالت می‌کشد

تا که سائل می‌رسد بر در خجالت می‌کشد

چون که دیگر نیست آب آور خجالت می‌کشد

 

تا که او را فاطمه در خانه می‌نامید علی

زینبش می‌دید از حیدر خجالت می‌کشد

کوتاه سروده
برنامۀ امتحان

می‌سوخت از التهاب، جانت ای گل

کم‌رنگ شد از عطش توانت، ای گل

 

پرپر شدن از داغ در آن صحرا بود

برنامۀ فصل امتحانت ای گل

قصیدۀ عاشورایی قاآنی
غم سلطان اولیا

بارد چه؟ خون! که؟ دیده! چه سان؟ روز و شب! چرا؟

از غم! کدام غم؟ غم سلطان اولیا

 

نامش که بد؟ حسین! ز نژاد که‌؟ از علی

مامش که بود؟ ‌فاطمه‌ جدش که‌؟ ‌مصطفی!

به حضرت صبر (س)
تنها نگاه توست گوارای خواهرت

 

وقتی شکست قابل دل‌آرای خواهرت

افتاد رنگ مرگ به دنیای خواهرت

 

از یک طرف نگاه غریبی به آسمان

از یک طرف گرفته نفس‌های خواهرت

کوتاه سروده
توحید

اوج توحید چیست؟ تسلیم است

اوج تسلیم چیست؟ یک جمله

«آنچه محبوب با حسینم کرد

هر چه که بود واقعاً زیباست!»

فکر توحید زینبی باشیم ...

دختر بانوی آب و آفتاب

در جهان، مهر حقیقت، زینب است مشعل صبح هدایت، زینب است دختر بانوی آب و آفتاب محرم اسرار عصمت، زینب است

کوتاه سروده
حسین دیگر

در کرب و بلا، پیمبری می‌بینم

بر منبر خون ِ دل، سری می‌بینم

 

طوفان بزرگ دیگری در راه است

انگار حسین دیگری می‌بینم

 

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×