دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
ذکر عطش

 

اى حسین! اى که ز داغت در و دیوار گریست!

 هر دل زنده و هر دیده‌ی بیدار گریست

 

انبیا را همه دل سوخت به مظلومى تو

 اولیا را همگى دیده و دل، زار گریست

عاشورا

خدا را روز تجلّیل شهیدان است عاشورا

 تجلّی‌گاه عشق و عقل و ایمان است عاشورا

 

درخشد بر سر ایّام همچون تاج پیروزى

 که از قدر و شرافت، فخر دوران است عاشورا

 

 

بوسه گاه زینب

دل دیوانه‌ی ما تا زده سر هر جایى

 خود ندیده ز سر کوى تو خوش‌تر جایى

 

بر درت جاى گرفتم که گنهکاران را

 در دو عالم نبُوَد خوش‌تر از این در، جایى

 

حماسۀ اسارت

 

روزی که به خون دل، طهارت کردم

آهنگ حماسۀ اسارت کردم

 

هنگام وداع با عزیز دل خویش

رگ‌های بریده را زیارت کردم

کشتۀ غریب

تا بود آفتاب، غبار در تو بود

 ایجاد آن ز نور رخ انور تو بود

 

خواندم چو در مقام و جلالت حدیث‌ها

دیدم هر آن چه بود، گدای در تو بود

 

جواب کوبنده

زینب آن جلوه‌ی شکیبایی

روح دانایی و توانایی

 

منطقش منطق متین علی

خطبه‌اش خطبه‌های زهرایی

 

سالار اربعین

ای موی پُر ز خون و سیاه تو راز شب!

وی مقتدای من تو به راز و نیاز شب!

 

باور نداشتم من غمگین ز روزگار

کاندر کنار قبر تو خوانم نماز شب

 

چراغ کاروان

 

وقتی که قلب خاتم پیغمبران شکست

از داغ آفتاب، دل آسمان شکست

 

عبّاس بود قافله‌ی عشق را چراغ

دردا! چراغ روشن این کاروان شکست

قرآن ناطقم

 

قرآن ناطقم که چنین پاره‌پاره‌ای

تو خفته‌ای به خاک و مرا نیست چاره‌ای

 

خورشید من ببین که دگر زینب تو را

در هفت آسمان نبُوَد یک ستاره‌ای

ره آورد زینب

کاروان عشق را سوى وطن آورده‌ام  ‌

 نوغزالان حرم را در چمن آورده‌ام

 

آن نسیم خانه بر دوشم که از گلزار عشق

 بوى چندین لاله‌ی خونین‌کفن آورده‌ام

 

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×