دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
ماه روی نی

 

ای ماه روی نیزه که جای تو در دل است!

با دست بسته دست‌رسی بر تو مشکل است

 

از ابتدای قافله تا انتهای آن

هشتاد و چار کودک و زن در سلاسل است

سلام بر سوّمین امام

 

سلام ما به تو! اى سوّمین امام! حسین!

 که در حضور تو مهدى کند سلام، حسین!

 

سلام بر تو که در زیر تیغ با لب خشک

 براى شیعه فرستاده‌اى پیام! حسین!

 

طواف لاله ها

تا وطن در نینوا کردم، حسین!

 روز و شب چون نی نوا کردم، حسین!

 

کاروانت را اگر آورده‌ام

 بارها خود را فدا کردم، حسین!

 

اتمام مأموریت

دگر از کربلا آن شور و غوغا برنمی‌خیزد

 از این صحرا به جز توفان غم‌ها برنمی‌خیزد

 

بیابان را سکوت غم به کام خود فرو برده

 صدایى جز خروش موج دریا برنمی‌خیزد

 

سکینه کنار جسم پدر

الا که غرق به خون اوفتاده پیکر تو!

بباید از که بگیرم نشانى سر تو؟

 

 ز بس که بر بدنت ریخته است بارش تیر

بسان غنچه دهن باز کرده پیکر تو

 

سوز تشنگی

 

از ورای پرده‌های خاک و خون

جلوه‌ی معبود می‌بیند حسین

 

زخم تیر و نیزه و شمشیر را

شاهد مقصود می‌بیند حسین

نماز عشق

 

بهشت دورنمایی بُوَد ز کوی حسین

نماز اهل بهشت است گفت‌وگوی حسین

 

جهان و هر چه در او می‌شود بهشت‌آیین

دمی که جلوه کند آفتاب روی حسین

 

دایرۀ عظمت

آفرینش ز غبار قدم توست، حسین!

آسمان، سایه‌نشین علم توست، حسین!

 

کعبه و سعی و صفا، حلّ و حرم، رکن و مقام

صفحه‌ای از حرم محترم توست، حسین!

 

میزبان عشق

اى تنت در خاک و خون غلتیده از شمشیرها!

 پیکر عریان تو پوشیده از شمشیرها

 

چشم‌هاى جوشنت گرییده خون از تیرها

 زخم‌هاى پیکرت خندیده از شمشیرها

 

سلام بر مولا

ارباب بی‌کفن! به تن اطهرت سلام!

بر جسم پاره پاره، تن بی‌سرت سلام!

 

بر زخم لب گشوده‌ی پیشانی‌ات درود!

بر رگ رگ جدا شده‌ی حنجرت سلام!

 

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×