دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
پنج آفتاب

 

زینب که رسول و بوترابش پرورد

 زهرا ز براى انقلابش پرورد

 

پرورده‌ی مکتب حسین است و حسن

 ماهى است که پنج آفتابش پرورد

قرآن بخوان

اى سر که بُوَد بار غمت بر دوشم!

 زود است که داغ تو کند گل‌پوشم

 

بر خطبه‌ی من تو گوش کردى اکنون

 قرآن تو بخوان که من سراپا گوشم

 

سکّۀ صبر

در لوح زمانه از شهامت، زینب

 زد سکّه‌ی صبر و استقامت، زینب

 

این بس به فضیلتش که از سوى حسین

 دریافت نیابت به امامت، زینب

 

 

شکوه جاودانی

 

زینب که شُکوه جاودانی دارد

در ارض، حضور آسمانی دارد

 

از دست حسین بن علی، خون خدا

بر سینه، مدال قهرمانی دارد

شریک مصائب

 

از مهر تو هرگز نکند دل، زینب

 وز بعد تو کارش شده مشگل، زینب

 

تا با تو شریک در مصائب باشد

 سر می‌شکند به چوب محمل، زینب

آیینۀ انقلاب خونین حسین

زینب که به عشق، جوشش آموخته است

 ماه است و چو مهر، رخ برافروخته است

 

آیینه‌ی انقلاب خونین حسین

 بر قامت صبر او نظر دوخته است

 

آفتاب

اى ماه! در آفتاب کشتند تو را

 از بغض ابوتراب کشتند تو را

 

سوزد دل خواهرت که لب‌تشنه، حسین!

 در بین دو نهر آب کشتند تو را

 

 

بانوى خمیده قامت

 

 

آن گاه که در بستر خون، خفت حسین

 لبّیک زد و جواب بشْنفت حسین

 

بانوى خمیده قامتى را دیدند

 می‌زد به سر و سینه و می‌گفت: حسین

تکمیل شهادت از اسارت

ای آن که به قلب‌ها امارت کردی

تکمیل شهادت از اسارت کردی

 

ماییم و تو و زیارتت، ای که به اشک

رگ‌های بریده را زیارت کردی!

 

صبر علی

 

زینب تو یگانه دختر توحیدی

توحید بخوان که خواهر خورشیدی

 

امّید قیام کربلا شد صبرت

ای صبر علی! تو مادر امّیدی

 

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×