دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
خیر کثیر

غم تا غم یار است، از غم خیر دیدیم از گریه و از آه و ماتم خیر دیدیم

 

هر وقت دم دادیم، تو بر ما دمیدى ما بین دم دادن دمادم خیر دیدیم

کلاغ سیاه

منی که محرّما گریه کن روضه می‌شم

منی که پیرهن سیامو زهرا می‌دوزه برام

دفتر خاطراتم تو حسرت یه کربلاست

به خدا گناه دارم، دلت نمی سوزه برام؟

خیر دو دنیا

ای بی کفن صدا بزن این بی پناه را

یک عمر را بگیر و بده یک نگاه را

 

با نوکری کسی که ترقی نکرده است

جز نوکری تو که به ما داد جاه را؟

 

ربنا آتنا امام حسین

مروه زینب، صفا امام حسین

کعبۀ بی منا، امام حسین

 

هست ذکر قنوت هر شب من

ربنا آتنا امام حسین

در کرب و بلا قاعدۀ شعر به هم ریخت

بر تشنه محال است که آبی نفرستند

از ساغرشان جرعۀ شرابی نفرستند

 

بین دو حرم هروله کردیم محال است

از چشمۀ زمزم می ‌‌نابی نفرستند

عشق در هر قدم نوشت حسین

روی صحفه، قلم نوشت حسین پشت هم پشت هم نوشت حسین

 

تا که از کنج خانه راه افتاد اشک چشم ترم نوشت حسین

فطرسم، آمده‌ام تا بشوم جبرائیل

ذکر خیر تو شد و فطرست اینجا آمد نوکری گفت حسین، حال دلم جا آمد

باز هم بوی خوش تربت اعلی آمد رفت در دست تو این دست که بالا آمد باز در حق گرفتار محبت کردی آمدم نه تو مرا سوی خودت آوردی

 

حبّ تو

عشق تو دیوانه کرده عاشق دلداده را بی اثر کرده شرابت مستی هر باده را

 

نوکرت هرکس که باشد، بهترین عبد خداست حبّ تو تا عرش اعلی می‌‌برد افتاده را

زبان لال

هرکس که حسّ و حال مرا درک می‌‌کند این سوز بی زوال مرا درک می‌‌کند

کعبه که قرن‌هاست سیه پوش این عزاست رنگ سیاه شال مرا درک می‌‌کند

قالی کرمان

ما کویریم، ببارید که باران خوب است ذره‌ای نم بنشیند به بیابان خوب است

 

بشود این دل بی ارزش ما وقت سحر با قدم‌های تو چون قالی کرمان خوب است

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×