دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
بساط گریه

مـردم بسـاط گـریـه و مـاتـم بیـاوریـد

وقتش شده که بیرق و پرچم بیاورید

 

مــردم کتـیبه‌هـای حـسـینیـّه نـزد کیـسـت؟

«باز این چه شورش است که...عالم» بیاورید

هیئت حسینی

گر کربلا  نبود، زمین عزّتی نداشت

دیر و کنشت و صومعه هم، حرمتی نداشت

 

روزی که آدم از غم ارباب گریه کرد

دیگر به باغ‌های جنان رغبتی نداشت

رزق محرم

این رزق چشم‌های من از سفرۀ غم است

نا قابل است گرچه به زخم تو مرهم است

 

شکر خدا همیشه سر سفرۀ توایم

هر روز سال مجلس روضه فراهم است

اذن عزا

از برکت وجودِ شما دَم گرفته‌ایم

اذن عزا و روضه و ماتم گرفته‌ایم

 

ما دخل و خرج و رزقِ تمامی سال را

از گریه‌های ماه محرم گرفته‌ایم

همچنان با عشق...

کشانده کار دلم را غمت به جایی که

که سخت گریه کنم با تو در هوایی که

 

غریب و باز غریب و غریب تر بشوم

که آشنا بشوم با تو آشنایی که...

حسینیه غم

حـتی خـدا مـیان حسـینیۀ غمـش

سوگند خورده است به ماه محرمش

 

شب‌های قدر محترم و با فضیلتند

امّـا نمی‌رسند به شب‌های مـاتمش

بخشیدند...

همۀ رحمت حق را به گدا بخشیدند

به گدایان شما دست دعا بخشیدند

 

نفسم تنگ شد از جرم و خطا و نیرنگ

تا که رفتم به حریم تو هوا بخشیدند

به مناسبت عید قربان
حاجی ما در بیابان در مسیر کربلاست

دل سفر کن در منا و عید قربان را ببین

چشمه‌های نور و شور آن بیابان را ببین

 

گوسفند نفس را با تیغ تقوی سر بِبُر

پای تا سر جان شو و رخسار جانان را ببین

بار غربت

شانه‌های زخمی‌اش را هیچ کس باور نداشت

بار غربت را کسی از روی دوشش برنداشت

 

در نگاهش کوفه کوفه غربت و دلواپسی

عابر دلخسته جز تنهایی‌اش یاور نداشت

شروع غائله (به مناسبت ایام مسلمیه)

این خلق نا به کار به ما پشت پا زدند

در ابتدای راه، حقیرانه جا زدند

 

ما را به چند کیسۀ درهم فروختند

مولا میا به کوفه که قید تو را زدند

مسیحا

آن امـامی کـه دمش کـار مسیحـا می‌کرد

دست و پا می زد و خون بر جگر ما می‌کرد

 

دشـمن خانگی‌اش پشـت در بسته چرا؟

کف زنان، نعره کنان، ولوله بر پا می‌کرد

 

منتظـر بـود ملاقـات کنـد زهـرا را...

یاد مظلومی انسیۀ حورا می‌کرد

گشودی چشم در چشم من و رفتی به خواب اصغر

گشودی چشم در چشم من و رفتی به خواب اصغر

خداحافظ، خداحافظ، بخواب اصغر، بخواب اصغر

 

به دست خود به قاتل دادمت؛ هستم خجل امّا

ز تاب تشنگی آسودی و از التهاب اصغر

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×