- تاریخ انتشار: ۱۳۹۳/۱۰/۳۰
- بازدید: ۶۳۱۴
- شماره مطلب: ۹۹۰
-
چاپ
بند نخست
ترکیب بند عاشورایی استاد مشفق کاشانی
از موج فتنه چشم جهان غیرت یم است
وز تندباد حادثه پشت فلک خم است
صبح امید چون شب تاریک مظلم است
«باز این چه شورش است که در خلق عالم است»
«باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است»
هر جا نشان محنت و مردم به غم قرین
افکندهاند غلغله تا چرخ هفتمین
گردون فکنده بس گره از درد بر جبین
«باز این چه رستخیز عظیم است کز زمین»
«بی نفخ صور خاسته تا عرش اعظم است»
از لوح سینه رفته چرا نقش آرزو
فریادها شکسته ز اندوه در گلو
خورشید برده سر به گریبان غم فرو
«این صبح تیره باز دمید از کجا کزو»
«کار جهان و خلق جهان جمله در هم است»
هر جا به گوش میرسد آوای انقلاب
خلقی به ماتمند و جهانی در اضطراب
جان در تلاطم آمده دل را نمانده تاب
«گویا طلوع میکند از مغرب آفتاب»
«کآشوب در تمامی ذرات عالم است»
روشن به راه دید چراغ امید نیست
کس را هوای شادی و گفت و شنید نیست
زین ابر تیره اختر شادی پدید نیست
«گر خوانمش قیامت دنیا بعید نیست»
«این رستخیز عام که نامش محرم است»
شوری به سر فتاده که جای مقال نیست
جز غم نصیب مردم شوریده حال نیست
باغ حیات را پس ازین اعتدال نیست
«در بارگاه قدس که جای ملال نیست»
«سرهای قدسیان همه بر زانوی غم است»
خلق جهان ز سوز نهان نوحه میکنند
از دست داده تاب و توان نوحه میکنند
هر جا ز دیده اشک فشان نوحه میکنند
«جن و ملک بر آدمیان نوحه میکنند»
«گویا عزای اشرف اولاد آدم است»
شاهی که افتخار بدو کرده عالمین
بابش علی و فاطمه را هست نور عین
از شرم روی او به حجابند نیرین
«خورشید آسمان و زمین نور مشرقین»
«پروردۀ کنار رسول خدا حسین»
-
بند پنجم ترکیب بند استاد مشفق کاشانی
شب شعله خیز با نفس آتشین رسید
صبح از هراس دی، به دم واپسین رسید
آه سحر، به ساحت جان آفرین رسید
«چون خون ز حلق تشنۀ او بر زمین رسید
جوش از زمین به ذروۀ عرش برین رسید»
-
با کاروان کربلا
این دل شوریده همچون نی، نوا دارد هنوز
نالهها از جان به شور نینوا دارد هنوز
ای حسین ای تشنه کام کربلا، در ماتمت
جویبار خون، نشان از چشم ما دارد هنوز
-
ترکیب بند عاشورایی استاد مشفق کاشانی
با هر بنای ظلم، که بنیاد کردهای
کانون عدل و عاطفه بر باد کردهای
وز فتنه سرنگون علم داد کردهای
«ای چرخ، غافلی که چه بیداد کردهای
وز کین چهها، درین ستم آباد کردهای»
-
علمدار
در شعلۀ نگاه تو، نقشی نبست آب
موج هزار آینه در خود شکست آب
زان لعل لب که جوش زد از آتش عطشدرگیر و دار حادثه، طرفی نبست آب
بند نخست
ترکیب بند عاشورایی استاد مشفق کاشانی
از موج فتنه چشم جهان غیرت یم است
وز تندباد حادثه پشت فلک خم است
صبح امید چون شب تاریک مظلم است
«باز این چه شورش است که در خلق عالم است»
«باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است»
هر جا نشان محنت و مردم به غم قرین
افکندهاند غلغله تا چرخ هفتمین
گردون فکنده بس گره از درد بر جبین
«باز این چه رستخیز عظیم است کز زمین»
«بی نفخ صور خاسته تا عرش اعظم است»
از لوح سینه رفته چرا نقش آرزو
فریادها شکسته ز اندوه در گلو
خورشید برده سر به گریبان غم فرو
«این صبح تیره باز دمید از کجا کزو»
«کار جهان و خلق جهان جمله در هم است»
هر جا به گوش میرسد آوای انقلاب
خلقی به ماتمند و جهانی در اضطراب
جان در تلاطم آمده دل را نمانده تاب
«گویا طلوع میکند از مغرب آفتاب»
«کآشوب در تمامی ذرات عالم است»
روشن به راه دید چراغ امید نیست
کس را هوای شادی و گفت و شنید نیست
زین ابر تیره اختر شادی پدید نیست
«گر خوانمش قیامت دنیا بعید نیست»
«این رستخیز عام که نامش محرم است»
شوری به سر فتاده که جای مقال نیست
جز غم نصیب مردم شوریده حال نیست
باغ حیات را پس ازین اعتدال نیست
«در بارگاه قدس که جای ملال نیست»
«سرهای قدسیان همه بر زانوی غم است»
خلق جهان ز سوز نهان نوحه میکنند
از دست داده تاب و توان نوحه میکنند
هر جا ز دیده اشک فشان نوحه میکنند
«جن و ملک بر آدمیان نوحه میکنند»
«گویا عزای اشرف اولاد آدم است»
شاهی که افتخار بدو کرده عالمین
بابش علی و فاطمه را هست نور عین
از شرم روی او به حجابند نیرین
«خورشید آسمان و زمین نور مشرقین»
«پروردۀ کنار رسول خدا حسین»
سلام علیکم. در چینش ظاهری ابیات به نظر کم دقتی شده است. باید به صورت سه قطعه از مرحوم مشفق و یک بیت کامل از محتشم باشد تا بهتر خوانده شود.
سلام اصلاح شد. از دقت شما سپاسگزارم.
خداش بیامرزاد خوش به سهادتش حتما با مریدش ابا عبدا... محشور است