- تاریخ انتشار: ۱۳۹۶/۰۹/۰۱
- بازدید: ۸۹۵۵
- شماره مطلب: ۹۳۲۸
-
چاپ
هوای زیارت
چه زیباست اشک سحر داشتن
خدا را فقط در نظر داشتن
به سمت حرم بال و پر داشتن
هوای زیارت به سر داشتن
خوشا آن دلی که هوایی شود
در این روزها، کربلایی شود
خدا باب حاجات را باز کرد
گنه بخشیاش را که آغاز کرد
در آنجا یکی قصد پرواز کرد
به عشق حسین، خویش را ناز کرد
به زهرا گلی تا که تقدیم شد
پر و بال فطرس، ترمیم شد
هوای مدینه چه بارانی است
ملک غرق شور و غزلخوانی است
چه رخ داده و این چه مهمانی است
که این بزم را مرتضی بانی است
ندا آمد از عرش، با شور و شین
ز ره آمده عشق زهرا، حسین
جهالت به پوچی گرفتار شد
مدینه سحرگاه بیدار شد
خداوند با مادری یار شد
علی بار دیگر پسردار شد
زمین و زمان را چراغان کنید
حسین آمده، خویش قربان کنید
شرافت ز نامش که معنا گرفت
نمی از سرشکش که دریا گرفت
عصا را به دستش که موسی گرفت
و اذن شفا را مسیحا گرفت
ندا آمد این است خون خدا
همه کارۀ ما به روز جزا
حسین آمد و سینه بیتاب شد
برای گدا آمد، ارباب شد
به دوش پیمبر فقط خواب شد
برای علی گوهری ناب شد
همه هستی مصطفی هست او
نبی میزند بوسه بر دست او
شبی که تو از شاخه چیده شدی
برای دلم آفریده شدی
تو از حوض کوثر چکیده شدی
برای حرم برگزیده شدی
شدی تاب دلهای بیتاب ما
شدی مثل امروز ارباب ما
تو که آمدی من شکوفا شدم
به نام غلام تو املا شدم
گرفتی دو دست مرا پا شدم
و تحت عنایات زهرا شدم
نظر کردی و شور و شینی شدم
خودت خواستی که حسینی شدم
خلاصه از این در جدایم مکن
اسیر تو هستم رهایم مکن
مرا دور از کربلایم مکن
جدا از حریم رضایم مکن
کسی را که خط امانش دهی
حریم خودت را نشانش دهی
-
جا مانده
دردهایم اکثرش روزی به درمان میرسد
یوسف گم گشته هم روزی به کنعان میرسد
اربعین که بسته شد راه حرم بر روی من
ای خدا پس کی قرار زیر ایوان میرسد؟
-
غیرت زهرایی
دارم به لب همچون رطب، نام تو را ای مهجبین
بسکه ادب میر عرب، داری تو از امالبنین
امشب رسیدم محضرت، شاید تو را پیدا کنم
شاید کمی اذنم دهی، با تو کمی نجوا کنم
-
داغ اسارت
پا به پای پدر سفر کردم
در میان خرابه سر کردم
پدرم بینِ ریسمان بود و
با رقیه پدر پدر کردم
هوای زیارت
چه زیباست اشک سحر داشتن
خدا را فقط در نظر داشتن
به سمت حرم بال و پر داشتن
هوای زیارت به سر داشتن
خوشا آن دلی که هوایی شود
در این روزها، کربلایی شود
خدا باب حاجات را باز کرد
گنه بخشیاش را که آغاز کرد
در آنجا یکی قصد پرواز کرد
به عشق حسین، خویش را ناز کرد
به زهرا گلی تا که تقدیم شد
پر و بال فطرس، ترمیم شد
هوای مدینه چه بارانی است
ملک غرق شور و غزلخوانی است
چه رخ داده و این چه مهمانی است
که این بزم را مرتضی بانی است
ندا آمد از عرش، با شور و شین
ز ره آمده عشق زهرا، حسین
جهالت به پوچی گرفتار شد
مدینه سحرگاه بیدار شد
خداوند با مادری یار شد
علی بار دیگر پسردار شد
زمین و زمان را چراغان کنید
حسین آمده، خویش قربان کنید
شرافت ز نامش که معنا گرفت
نمی از سرشکش که دریا گرفت
عصا را به دستش که موسی گرفت
و اذن شفا را مسیحا گرفت
ندا آمد این است خون خدا
همه کارۀ ما به روز جزا
حسین آمد و سینه بیتاب شد
برای گدا آمد، ارباب شد
به دوش پیمبر فقط خواب شد
برای علی گوهری ناب شد
همه هستی مصطفی هست او
نبی میزند بوسه بر دست او
شبی که تو از شاخه چیده شدی
برای دلم آفریده شدی
تو از حوض کوثر چکیده شدی
برای حرم برگزیده شدی
شدی تاب دلهای بیتاب ما
شدی مثل امروز ارباب ما
تو که آمدی من شکوفا شدم
به نام غلام تو املا شدم
گرفتی دو دست مرا پا شدم
و تحت عنایات زهرا شدم
نظر کردی و شور و شینی شدم
خودت خواستی که حسینی شدم
خلاصه از این در جدایم مکن
اسیر تو هستم رهایم مکن
مرا دور از کربلایم مکن
جدا از حریم رضایم مکن
کسی را که خط امانش دهی
حریم خودت را نشانش دهی
زیارت امام حسین نصب پدر ومادر کن