مشخصات شعر

شب یلدا چکید از چشمم

   

دارد آوار می‌شود دنیا، بی نگاه تو بر سرم ...بابا!

طبق آمد ولی نفهمیدند، شده پشت خرابه خم ...بابا!

 

باد آورده بود بویت را، عطر لب‌های با وضویت را

پاره شد پیش پات بند دلم، به رگ پاره‌ات قسم ...بابا!

 

دیده‌ای؟ صورتم کبود شده، سینه‌ام غرق بوی دود شده

دامنم سوخت ...پس کجا بودی؟! آتش افتاد در حرم ...بابا!

 

شب یلدا چکید از چشمم، هر چه قمری پرید از چشمم

رفتی، افتاد دست مژگانم، سرنخ رشته‌های غم ...بابا!

 

داغ و خاکستری شده موهات، سنگ خورده میان ابروهات

چه کسی چوب زد به لب هایت؟! دست‌هایش شود قلم ...بابا!

 

زخم‌ها بهترند، اما من ... آب می‌آوردند، اما من ...

تشنۀ دیدن توام، هرچند سوی چشمم شده ست کم ...بابا!

 

ماه گمگشته! پشت پرده نرو، کودکت را بغل نکرده نرو

خوب شد زخم ِ روی پاهایم، صبر کن! من هم آمدم ...بابا!

 

شب یلدا چکید از چشمم

   

دارد آوار می‌شود دنیا، بی نگاه تو بر سرم ...بابا!

طبق آمد ولی نفهمیدند، شده پشت خرابه خم ...بابا!

 

باد آورده بود بویت را، عطر لب‌های با وضویت را

پاره شد پیش پات بند دلم، به رگ پاره‌ات قسم ...بابا!

 

دیده‌ای؟ صورتم کبود شده، سینه‌ام غرق بوی دود شده

دامنم سوخت ...پس کجا بودی؟! آتش افتاد در حرم ...بابا!

 

شب یلدا چکید از چشمم، هر چه قمری پرید از چشمم

رفتی، افتاد دست مژگانم، سرنخ رشته‌های غم ...بابا!

 

داغ و خاکستری شده موهات، سنگ خورده میان ابروهات

چه کسی چوب زد به لب هایت؟! دست‌هایش شود قلم ...بابا!

 

زخم‌ها بهترند، اما من ... آب می‌آوردند، اما من ...

تشنۀ دیدن توام، هرچند سوی چشمم شده ست کم ...بابا!

 

ماه گمگشته! پشت پرده نرو، کودکت را بغل نکرده نرو

خوب شد زخم ِ روی پاهایم، صبر کن! من هم آمدم ...بابا!

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×