- تاریخ انتشار: ۱۳۹۳/۱۱/۱۷
- بازدید: ۲۹۰۶
- شماره مطلب: ۹۱۴
-
چاپ
شب عاشورا
دل گواهی میدهد امشب شب قدر است
چنان اسفند می سوزد به صحرا ریگ ها فردا
چه خواهد شد مگر در سرزمین کربلا فردا
تمام دشت را زینب به خون آغشته میبیند
مگر باران خون میبارد از عرش خدا فردا
برادر! دل گواهی میدهد امشب شب قدر است
اگر امشب شب قدر است، قرآنها چرا فردا...
همه در جامۀ احرام دست از خویشتن شستند
شگفتا عید قربان است گویا در منا فردا
ببین شش ماههات بی تاب در گهواره میگرید
علی از تشنگی جان میدهد امروز یا فردا
ببوسم کاش دست و پای اکبر را و قاسم را
همانانی که میافتند زیر دست و پا فردا
برادر! وقت جان افشانی عباس نزدیک است
قیامت میشود وقتی بگوید یا اخا فردا
برادر! خوب میخواهم ببینم روی ماهت را
هراسانم که نشناسم تورا بر نیزهها فردا
به مادر گفته بودم تا قیامت با تو میمانم
تمام هستی من، میروی بی من کجا فردا؟
-
ارث حضرت آدم
شادی برای تو، غم عالم برای من
از ماههای سال، محرم برای من
آوای آسمانی داوود مال تو
خاموشی مقدس مریم برای من
-
برات کربلا
از تربت تو عسل، شفا میگیرد
با نام تو اوفتاده، پا میگیرد
خورشید، تب آلوده میآید هرصبح
از توس، برات کربلا میگیرد
-
خورشید به خون تپیده
در وسعت شب سپیدهای آه کشید
خورشید به خون تپیـدهای آه کشید
آن لحظه که زینب به اسارت میرفت
بـر نیـزه ســر بریـدهای آه کشید
-
شمشیر غیرت
با آنکه رؤیای شهادت در سرم دارم
آیینهای در دل ز صبر مادرم دارم
من عون هستم، عون ـ خواهرزادهی نورم ـ
غمنامۀ خورشیدها را در برم دارم
شب عاشورا
دل گواهی میدهد امشب شب قدر است
چنان اسفند می سوزد به صحرا ریگ ها فردا
چه خواهد شد مگر در سرزمین کربلا فردا
تمام دشت را زینب به خون آغشته میبیند
مگر باران خون میبارد از عرش خدا فردا
برادر! دل گواهی میدهد امشب شب قدر است
اگر امشب شب قدر است، قرآنها چرا فردا...
همه در جامۀ احرام دست از خویشتن شستند
شگفتا عید قربان است گویا در منا فردا
ببین شش ماههات بی تاب در گهواره میگرید
علی از تشنگی جان میدهد امروز یا فردا
ببوسم کاش دست و پای اکبر را و قاسم را
همانانی که میافتند زیر دست و پا فردا
برادر! وقت جان افشانی عباس نزدیک است
قیامت میشود وقتی بگوید یا اخا فردا
برادر! خوب میخواهم ببینم روی ماهت را
هراسانم که نشناسم تورا بر نیزهها فردا
به مادر گفته بودم تا قیامت با تو میمانم
تمام هستی من، میروی بی من کجا فردا؟