مشخصات شعر

زمان پر زدن

چقدر نالۀ بی جان و بی صدا داری

به زیر لب تو فقط ذکر ربنا داری

 

گمان کنم که رسیده زمان پر زدنت

که زهر کینه اثر کرده و نوا داری

 

چه کرده با تو که اینگونه محتضر شده‌ای

«شهادتین» به لب‌‌های خود چرا داری؟

 

نفس کشیدنت آقا چه سخت‌تر شده است

میان هر نفس خسته‌ات دعا داری

 

کشانده پای تو را رو به قبله، زهر جفا

گمان کنم که شما درد بی دوا داری

 

کنار بستر تو مادری عزا دارد

که گشته غرق غم و نوحه و عزاداری

 

لبان خشک تو ذکر «حسین» می‌‌گویند

دوباره گریه و مرثیه را بنا داری

 

هنوز هم تو به یاد سه ساله غمگینی

هنوز هم به دلت داغ کربلا داری

 

تو در لباس اسارت چه صحنه‌ها دیدی

چه زخم‌ها که تو از کعب نیزه‌ها داری

 

دل شکستۀ من وقف ماتم تو شده

شما هوای دل خستۀ مرا داری

 

به خواب دیده‌ام آقا که مرقدی زیبا

شبیه صحن و سرای امام رضا داری

 

کبوتر دل من پرکشیده چون زائر

به قصد مرقد خاکی حضرت باقر

 

زمان پر زدن

چقدر نالۀ بی جان و بی صدا داری

به زیر لب تو فقط ذکر ربنا داری

 

گمان کنم که رسیده زمان پر زدنت

که زهر کینه اثر کرده و نوا داری

 

چه کرده با تو که اینگونه محتضر شده‌ای

«شهادتین» به لب‌‌های خود چرا داری؟

 

نفس کشیدنت آقا چه سخت‌تر شده است

میان هر نفس خسته‌ات دعا داری

 

کشانده پای تو را رو به قبله، زهر جفا

گمان کنم که شما درد بی دوا داری

 

کنار بستر تو مادری عزا دارد

که گشته غرق غم و نوحه و عزاداری

 

لبان خشک تو ذکر «حسین» می‌‌گویند

دوباره گریه و مرثیه را بنا داری

 

هنوز هم تو به یاد سه ساله غمگینی

هنوز هم به دلت داغ کربلا داری

 

تو در لباس اسارت چه صحنه‌ها دیدی

چه زخم‌ها که تو از کعب نیزه‌ها داری

 

دل شکستۀ من وقف ماتم تو شده

شما هوای دل خستۀ مرا داری

 

به خواب دیده‌ام آقا که مرقدی زیبا

شبیه صحن و سرای امام رضا داری

 

کبوتر دل من پرکشیده چون زائر

به قصد مرقد خاکی حضرت باقر

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×