- تاریخ انتشار: ۱۳۹۶/۰۸/۰۱
- بازدید: ۱۰۶۹۲
- شماره مطلب: ۹۰۷۱
-
چاپ
عرفات کربلاییها
ظهر زیبای وقوفه، یه وقوف آفتابی
یه وقوف عاشقونه زیر آسمون آبی
عرفات چشش به راهه تا وقوفتو ببینه
تا که یک لحظه کنار صاحب خودش بشینه
ظهر زیبای وقوفه، کاش منم وقف شما شم
تا یه صبح عید قربون نذر آقای منا شم
من نشستم اینجا مثل یه گدای سرراهی
بین این همه سفیدپوش، با لباس روسیاهی
میگن امروز عرفاته، گدایی فعل حرومه
آخه بخشیدن تو این روز از قدیم رسم و رسومه
بزار یک کم خودمونی درد دل کنم دوباره
بزار تو شبای تارم بریزم یه کم ستاره
گناهام بس که زیاده کی میتونه بشماره؟
چارهای برام بساز تا هی به هم نگن بیچاره!
خاک عالم تو سر من که بیچارۀ گناهم
جوونیم هزینه شد، رفت، تو اجارۀ گناهم
کمکم کن که دوباره سر سجاده بشینم
تا زیر این آسمونا یک کم افتاده بشینم
دست بکش به روی چشمام، هوس نگاتو کردم
یه پر و بالی بده که دوباره هواتو کردم
دستمو بگیر بلند شم، قصد کربلاتو کردم
هوس بارون گریه توی روضههاتو کردم
اجازه میدید که قبل از اینکه ما دعا بخونیم
یک کمی از عرفات کربلاییها بخونیم
عرفاتی که غریبه، عرفاتی که شهیده
عرفاتی که رو نیزه است، شکل یک سر بریده
عرفاتی که یه مادر هی میگفت: آبش ندادن
ای خدا گهوارۀ شیرخوارشو تابش ندادن
عرفاتی که یه خواهر توی قتلگاه براش مُرد
خدا میدونه که اونجا چقدر مشت و لگد خورد
عرفاتی که یه دختر قیامت براش به پا کرد
هی میگفت کدوم حرومی سرتو اینجور جدا کرد؟
عرفاتی که یه سقا توی علقمه فداش شد
یه جوری عمود زدن سجده کرببلاش شد
یه جوری عمود زدن که هیچ جوری بلند نمیشد
یه جوری عمود زدن که سر رو نیزه بند نمیشد
-
شیرینترین عبادت
آقا سلام! ماه محرم شروع شد
«باز این چه شورش است و چه ماتم» شروع شد
آقا سلام! کاسۀ اشکی به من دهید
ماه گدایی من و چشمم شروع شد
-
چشم تو و مشک خالی عباس
به پای روضه نشستیم و اشک ناب شدیم
قنوت گریه گرفتیم و مستجاب شدیم
و ما که در پی خورشید نیزهات بودیم
شبانه نور گرفتیم و آفتاب شدیم
-
دو تا بالِ گریه
منو مشغول خودت کن، بزار درگیر تو باشم
واسه من هم سفره بنداز که نمک گیر تو باشم
تا زیر چشمات بمونم، زیر تدبیر تو باشم
دیونم کن، دیونم کن، که به زنجیر تو باشم
عرفات کربلاییها
ظهر زیبای وقوفه، یه وقوف آفتابی
یه وقوف عاشقونه زیر آسمون آبی
عرفات چشش به راهه تا وقوفتو ببینه
تا که یک لحظه کنار صاحب خودش بشینه
ظهر زیبای وقوفه، کاش منم وقف شما شم
تا یه صبح عید قربون نذر آقای منا شم
من نشستم اینجا مثل یه گدای سرراهی
بین این همه سفیدپوش، با لباس روسیاهی
میگن امروز عرفاته، گدایی فعل حرومه
آخه بخشیدن تو این روز از قدیم رسم و رسومه
بزار یک کم خودمونی درد دل کنم دوباره
بزار تو شبای تارم بریزم یه کم ستاره
گناهام بس که زیاده کی میتونه بشماره؟
چارهای برام بساز تا هی به هم نگن بیچاره!
خاک عالم تو سر من که بیچارۀ گناهم
جوونیم هزینه شد، رفت، تو اجارۀ گناهم
کمکم کن که دوباره سر سجاده بشینم
تا زیر این آسمونا یک کم افتاده بشینم
دست بکش به روی چشمام، هوس نگاتو کردم
یه پر و بالی بده که دوباره هواتو کردم
دستمو بگیر بلند شم، قصد کربلاتو کردم
هوس بارون گریه توی روضههاتو کردم
اجازه میدید که قبل از اینکه ما دعا بخونیم
یک کمی از عرفات کربلاییها بخونیم
عرفاتی که غریبه، عرفاتی که شهیده
عرفاتی که رو نیزه است، شکل یک سر بریده
عرفاتی که یه مادر هی میگفت: آبش ندادن
ای خدا گهوارۀ شیرخوارشو تابش ندادن
عرفاتی که یه خواهر توی قتلگاه براش مُرد
خدا میدونه که اونجا چقدر مشت و لگد خورد
عرفاتی که یه دختر قیامت براش به پا کرد
هی میگفت کدوم حرومی سرتو اینجور جدا کرد؟
عرفاتی که یه سقا توی علقمه فداش شد
یه جوری عمود زدن سجده کرببلاش شد
یه جوری عمود زدن که هیچ جوری بلند نمیشد
یه جوری عمود زدن که سر رو نیزه بند نمیشد