- تاریخ انتشار: ۱۳۹۶/۰۸/۰۱
- بازدید: ۱۳۹۲۵
- شماره مطلب: ۹۰۴۵
-
چاپ
بی تو دلهای ما بهار نداشت
آستان خدا کمال شما
هفت پرواز زیر بال شما
با شما میشود به قرب رسید
ای وصال خدا، وصال شما
گاه با آدم و گهی با نوح
بی زمان است سن و سال شما
مثل جبرئیل میشود بالم
با همین غورههای های کال شما
روزگاری است در پی دلماید
گرچه ناقابل است، مال شما
بال ما را به آسمان ببرید
تا خداوند لا مکان ببرید
هرکسی تو را سلام کند
به مقام تو احترام کند
کاش در صحن سامرات، خدا
تا قیامت مرا غلام کند
پر و بال کبوترانۀ من
در حریم تو میل دام کند
هر که بی توست واجب است به خود
خواب احرام را حرام کند
بر دلم واجب است بعد طواف
عرض دین محضر امام کند
نیمۀ ماه حج که شد باید
شیعه در محضر شما آید
ای مسیحای سامرا، هادی
آفتاب مسیر ما، هادی
علی ابن محمد ابن علی
نوۀ اول رضا، هادی
نیست جز دامن کرامت تو
پردۀ خانۀ خدا هادی
ذکر هر چهارشنبهام این است
یا رضا، یا جواد، یا هادی
به ملک هم نمیدهم هرگز
گریۀ زائر تو را هادی
یک شبی را کنار ما ماندی
سر سجاده جامعه خواندی
تو دعا را معرفی کردی
مرتضی را معرفی کردی
با فراز زیارت سبزت
راه ما را معرفی کردی
مرتضی و حسین و فاطمه و
مجتبی را معرفی کردی
نه فقط اهل بیت را بلکه
تو خدا را معرفی کردی
سامرایت غریب بود اما
کربلا را معرفی کردی
با تو ما مرتضی شناس شدیم
تا قیامت خدا شناس شدیم
ریشههای محبت ما تو
مزرعههای سبز دنیا تو
خواهش سرزمین پایین من
اشتیاق بهشت بالا تو
گاه ابلیس میشوم بی تو
گاه جبریل میشوم با تو
من نمیدانم اینکه من دارم
به تو نزدیک میشوم، یا تو
چه کسی از مسیر گمراهی
داده ما را نجات؟ آقا تو
تو مرا با ولایتم کردی
آمدی و هدایتم کردی
دل من در کفت اسیر بود
به دخیل تو مستجیر بود
گر شود ثروتم سلیمانی
باز هم بر درت فقیر بود
شکر حق میکنم صدای بلند
حضرت هادیام امیر بود
آبرو خرج میکنی بس که
کرم سفرهات کثیر بود
شب میلاد تو به ذی الحجه
مطلع شوکت غدیر بود
ریشه ناب اعتقاد، علی
پسر حضرت جواد، علی
دوست دارم گدای تو باشم
سائل دستهای تو باشم
مثل بال و پر کبوترها
دائماً در هوای تو باشم
دوست دارم که از زمان ازل
تا ابد خاک پای تو باشم
نیمه شبهای ماه ذی الحجه
زائر سامرای تو باشم
یا دعای قنوت من باشی
یا قنوت دعای تو باشم
ما فقیریم، سفرهای وا کن
سامرایی حوالۀ ما کن
با تو این عقلها بزرگ شدند
اعتقادات ما بزرگ شدند
پای دلهای شیعیان آن قدر
گریه کردید تا بزرگ شدند
با نگاه تو، با محبت تو
ابن سکّیتها بزرگ شدند
خوب شد بچههای هیئت ما
پای درس شما بزرگ شدند
بچههای قبیلۀ ما با
کربلا، کربلا بزرگ شدند
بی تو دلهای ما بهار نداشت
مثل یک شاخهای که بار نداشت
-
هر جا سخن از خاک دری هست، سری هست
تشخیص تو سخت است علی یا که رسولی؟!
پس لطف بفرما و بفرما که کدامی؟
تو مستحب الطاعه ترین واجب مایی
هر چند امامت نکنی، باز امامی
-
زهرای کربلا
«ای ماورای حد تصور، کمال تو»
بالاتر از پریدن جبریل، بال تو...غیر از حسینِ فاطمه چیزی ندیدهایم
در انعکاس آینههای زلال تونزدیک سایههای عبورت نمیشویم
نامحرمان عشق کجا و خیال تو؟ -
چقدر با سر زانو به کربلا رفتند
بدون چون و بدون چرا نمیماندند
شبیه رود، شبیه صبا، نمیماندند
چه کربلاست که عالم بههوش میآید
پس از شنیدن چاووشها نمیماندند
-
آیههای تقدیر
گاه لیلایی و گهی مجنون
گاه مجنونم و گهی لیلا
گاه خورشید و گاه آیینه
روبهروی همیم در همه جا
بی تو دلهای ما بهار نداشت
آستان خدا کمال شما
هفت پرواز زیر بال شما
با شما میشود به قرب رسید
ای وصال خدا، وصال شما
گاه با آدم و گهی با نوح
بی زمان است سن و سال شما
مثل جبرئیل میشود بالم
با همین غورههای های کال شما
روزگاری است در پی دلماید
گرچه ناقابل است، مال شما
بال ما را به آسمان ببرید
تا خداوند لا مکان ببرید
هرکسی تو را سلام کند
به مقام تو احترام کند
کاش در صحن سامرات، خدا
تا قیامت مرا غلام کند
پر و بال کبوترانۀ من
در حریم تو میل دام کند
هر که بی توست واجب است به خود
خواب احرام را حرام کند
بر دلم واجب است بعد طواف
عرض دین محضر امام کند
نیمۀ ماه حج که شد باید
شیعه در محضر شما آید
ای مسیحای سامرا، هادی
آفتاب مسیر ما، هادی
علی ابن محمد ابن علی
نوۀ اول رضا، هادی
نیست جز دامن کرامت تو
پردۀ خانۀ خدا هادی
ذکر هر چهارشنبهام این است
یا رضا، یا جواد، یا هادی
به ملک هم نمیدهم هرگز
گریۀ زائر تو را هادی
یک شبی را کنار ما ماندی
سر سجاده جامعه خواندی
تو دعا را معرفی کردی
مرتضی را معرفی کردی
با فراز زیارت سبزت
راه ما را معرفی کردی
مرتضی و حسین و فاطمه و
مجتبی را معرفی کردی
نه فقط اهل بیت را بلکه
تو خدا را معرفی کردی
سامرایت غریب بود اما
کربلا را معرفی کردی
با تو ما مرتضی شناس شدیم
تا قیامت خدا شناس شدیم
ریشههای محبت ما تو
مزرعههای سبز دنیا تو
خواهش سرزمین پایین من
اشتیاق بهشت بالا تو
گاه ابلیس میشوم بی تو
گاه جبریل میشوم با تو
من نمیدانم اینکه من دارم
به تو نزدیک میشوم، یا تو
چه کسی از مسیر گمراهی
داده ما را نجات؟ آقا تو
تو مرا با ولایتم کردی
آمدی و هدایتم کردی
دل من در کفت اسیر بود
به دخیل تو مستجیر بود
گر شود ثروتم سلیمانی
باز هم بر درت فقیر بود
شکر حق میکنم صدای بلند
حضرت هادیام امیر بود
آبرو خرج میکنی بس که
کرم سفرهات کثیر بود
شب میلاد تو به ذی الحجه
مطلع شوکت غدیر بود
ریشه ناب اعتقاد، علی
پسر حضرت جواد، علی
دوست دارم گدای تو باشم
سائل دستهای تو باشم
مثل بال و پر کبوترها
دائماً در هوای تو باشم
دوست دارم که از زمان ازل
تا ابد خاک پای تو باشم
نیمه شبهای ماه ذی الحجه
زائر سامرای تو باشم
یا دعای قنوت من باشی
یا قنوت دعای تو باشم
ما فقیریم، سفرهای وا کن
سامرایی حوالۀ ما کن
با تو این عقلها بزرگ شدند
اعتقادات ما بزرگ شدند
پای دلهای شیعیان آن قدر
گریه کردید تا بزرگ شدند
با نگاه تو، با محبت تو
ابن سکّیتها بزرگ شدند
خوب شد بچههای هیئت ما
پای درس شما بزرگ شدند
بچههای قبیلۀ ما با
کربلا، کربلا بزرگ شدند
بی تو دلهای ما بهار نداشت
مثل یک شاخهای که بار نداشت