تمام زاویه‌ها را کشید‌ه‌ای قائم
آ‌های سرو قد سرترین، سرت سالم
غزال «ام ولد»، نور چشم‌‌های جواد
پدربزرگ شب قدر حضرت قائم
پدر غریب، پدر آشنا، پدر مظلوم
پسر مراد، پسر مجتهد، پسر عالم
نشانه‌‌های امامت تمام شد وقتی
شکفت کنج لبت خالی از بنی هاشم
تو با لباس سپیدی و با لباس سیاه
برای دیدن تو کعبه می‌‌شود عازم
درست نیمۀ ذی الحجه بعد حج هر سال
تو محرمی و حرم می‌‌شود تو را محرم
زیارتی به بلندای جامعه از توست
زیارتی که شب قدر می‌‌شود لازم
زیارتی که خودش هست محتشم‌پرور
درست کرده به کرّات اکبر ناظم
دو تا فقط همۀ راز جامعه است، بگو
فقط«بکم فتح الله» فقط «بکم یختم»
تو آمدی زمین و زمان بیقرار شد
توحید در نهایت خود آشکار شد
با روی کار آمدن رویت، آفتاب؛
از کار سروری جهان برکنار شد
دوتا بازو به دنیا آمده، نامش اباالفضل است
دوتا ابرو که وقت رزم، پیغامش اباالفضل است
به وقت رزم قاسم از رجز‌های علی اکبر
اگر وامی گرفته، ضامن وامش اباالفضل است
اگر در خاک آذربایجان، جانان اباالفضل است
دلیل جان به اسم شهر زنجان، جان ابالفضل است
ستون خیمۀ کرب و بلا در باد و در طوفان
نمی‌افتد یقین تا تکیه‌گاه آن اباالفضل است
نه اینکه سر بزند ماهتاب از دستش
على ست، سرزده یک آفتاب از دستش
براى ثبت نگین عقیق عباسى
على ست ساخته امشب رکاب از دستش
تمام زاویه‌ها را کشید‌ه‌ای قائم
آ‌های سرو قد سرترین، سرت سالم
غزال «ام ولد»، نور چشم‌‌های جواد
پدربزرگ شب قدر حضرت قائم
پدر غریب، پدر آشنا، پدر مظلوم
پسر مراد، پسر مجتهد، پسر عالم
نشانه‌‌های امامت تمام شد وقتی
شکفت کنج لبت خالی از بنی هاشم
تو با لباس سپیدی و با لباس سیاه
برای دیدن تو کعبه می‌‌شود عازم
درست نیمۀ ذی الحجه بعد حج هر سال
تو محرمی و حرم می‌‌شود تو را محرم
زیارتی به بلندای جامعه از توست
زیارتی که شب قدر می‌‌شود لازم
زیارتی که خودش هست محتشم‌پرور
درست کرده به کرّات اکبر ناظم
دو تا فقط همۀ راز جامعه است، بگو
فقط«بکم فتح الله» فقط «بکم یختم»
پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.
×
