- تاریخ انتشار: ۱۳۹۶/۰۸/۰۱
- بازدید: ۲۶۷۴
- شماره مطلب: ۸۹۹۲
-
چاپ
حسینیۀ گریه
لباس مشکی ما را به دستمان بدهید
به ما حسینیۀ گریه را نشان بدهید
مرا که راهی بزم عزای اربابم
برای زود رسیدن کمی توان بدهید
اگر خدای نکرده در آخر خطم
به جان اشک سه ساله، مرا امان بدهید
نماز گریۀ ما با امامت سقاست
به روی مأذنۀ کربلا اذان بدهید
برای آنکه بمانم همیشه بر درتان
به کلب قافلۀ عشق، استخوان بدهید
قسم به حرمت چشمانتان اگر مردیم
به روی سنگ حسینیه غسلمان بدهید
-
هر جا سخن از خاک دری هست، سری هست
تشخیص تو سخت است علی یا که رسولی؟!
پس لطف بفرما و بفرما که کدامی؟
تو مستحب الطاعه ترین واجب مایی
هر چند امامت نکنی، باز امامی
-
زهرای کربلا
«ای ماورای حد تصور، کمال تو»
بالاتر از پریدن جبریل، بال تو...غیر از حسینِ فاطمه چیزی ندیدهایم
در انعکاس آینههای زلال تونزدیک سایههای عبورت نمیشویم
نامحرمان عشق کجا و خیال تو؟ -
چقدر با سر زانو به کربلا رفتند
بدون چون و بدون چرا نمیماندند
شبیه رود، شبیه صبا، نمیماندند
چه کربلاست که عالم بههوش میآید
پس از شنیدن چاووشها نمیماندند
-
آیههای تقدیر
گاه لیلایی و گهی مجنون
گاه مجنونم و گهی لیلا
گاه خورشید و گاه آیینه
روبهروی همیم در همه جا
حسینیۀ گریه
لباس مشکی ما را به دستمان بدهید
به ما حسینیۀ گریه را نشان بدهید
مرا که راهی بزم عزای اربابم
برای زود رسیدن کمی توان بدهید
اگر خدای نکرده در آخر خطم
به جان اشک سه ساله، مرا امان بدهید
نماز گریۀ ما با امامت سقاست
به روی مأذنۀ کربلا اذان بدهید
برای آنکه بمانم همیشه بر درتان
به کلب قافلۀ عشق، استخوان بدهید
قسم به حرمت چشمانتان اگر مردیم
به روی سنگ حسینیه غسلمان بدهید