- تاریخ انتشار: ۱۳۹۶/۰۸/۰۱
- بازدید: ۱۴۹۹
- شماره مطلب: ۸۹۸۷
-
چاپ
روضهخوانها...
روضهخوانها غالباً وقتی به منبر میرسند
با همان یک یا حسین از سر به آخر میرسند
روضهها را از پسر تحویل بابا داده و
از سر بر نیزۀ بابا به دختر میرسند
گاه مابین مقاتل پا به پای بیتها
سمت سقا میروند، اما به اکبر میرسند
ارباً اربا روضۀ سختی است، اما غالباً
روضه سنگین میشود وقتی به اصغر میرسند
گوش تا گوش علی را تیر از هر سو برید
روضهخوانها در همین مقتل به حنجر میرسند
شمر میآید به گودال و به دستش خنجر است
روضهها از روی تل اینجا به خواهر میرسند
«من گلی گم کردهام میجویم او را»، روضهها
از میان نیزه و خنجر به پیکر میرسند
روضهای سرتاسر گودال را پر کرده است
«یا بنی» نالهها از سمت مادر میرسند
عصر عاشوراست، اما خیمهها در آتشند
دشمنان دارند از هرگوشهای سر میرسند
زینب از هرسو یتیمی را بغل وا میکند
دختران فکر حجابند و به معجر میرسند
شام در راه است و بر هر بام مردم منتظر
نیزهداران یک به یک دارند با سر میرسند
-
گنجینۀ اسرار
زیر ایوان طلایت بخت با من یار شد
شور و حالم قیل و قال کوچه و بازار شد
هرکسی عمّان نخواهد شد مگر در خانهات
در حرم بودم، دلم گنجینۀ اسرار شد
-
ارث قبیله
ارث قبیله است که هرکس جوانتر است
مویش سفید گشته و قدش کمانتر است
این بیست و پنج سال که سنی نمیشود
اما بهار عمر شما پر خزانتر است
-
نور واحد
در زیر آفتاب تو ماندی حسین هم
ای تشنه! دور از آب تو ماندی حسین هم
پیر و جوان نداشت، که یک نور واحدید
در قلب شیخ و شاب تو ماندی حسین هم
-
عشق در کرببلا و زندگی در کربلاست
بشنو از من، دارم از یارم حکایت میکنم
سینهای دارم کز آن شرح محبت میکنم
هر جوانی را دلی هر عاشقی را سینهای است
من دلی دارم که آن را وقف هیئت میکنم
روضهخوانها...
روضهخوانها غالباً وقتی به منبر میرسند
با همان یک یا حسین از سر به آخر میرسند
روضهها را از پسر تحویل بابا داده و
از سر بر نیزۀ بابا به دختر میرسند
گاه مابین مقاتل پا به پای بیتها
سمت سقا میروند، اما به اکبر میرسند
ارباً اربا روضۀ سختی است، اما غالباً
روضه سنگین میشود وقتی به اصغر میرسند
گوش تا گوش علی را تیر از هر سو برید
روضهخوانها در همین مقتل به حنجر میرسند
شمر میآید به گودال و به دستش خنجر است
روضهها از روی تل اینجا به خواهر میرسند
«من گلی گم کردهام میجویم او را»، روضهها
از میان نیزه و خنجر به پیکر میرسند
روضهای سرتاسر گودال را پر کرده است
«یا بنی» نالهها از سمت مادر میرسند
عصر عاشوراست، اما خیمهها در آتشند
دشمنان دارند از هرگوشهای سر میرسند
زینب از هرسو یتیمی را بغل وا میکند
دختران فکر حجابند و به معجر میرسند
شام در راه است و بر هر بام مردم منتظر
نیزهداران یک به یک دارند با سر میرسند