- تاریخ انتشار: ۱۳۹۶/۰۷/۰۱
- بازدید: ۱۷۴۴
- شماره مطلب: ۸۹۰۲
-
چاپ
طبیب دل بیمار
حال ما بی تو شبیه است به باران بودن
میخورد از جهتی هم به بیابان بودن
مثل باران ز غم یار فقط باریدن
چون بیابان نفس افتاده و بیجان بودن
هرکس از غیبت طولانی تو سهمی برد
سهم ما نیز شد از هجر، پریشان بودن
مدتی میشود از فیض بکا محرومم
چشم آلوده کجا، لذت گریان بودن؟
بی تو قرآن به روی طاقچهها خاکی شد
شرمساریم از اینگونه مسلمان بودن
بدم، اما نروم جز در تو جای دگر
مزه دارد به سر خوان کریمان بودن
تو طبیب دل بیمار منی آقا جان!
با تو ننگ است پی دارو و درمان بودن
مرد و مردانه به دیدار خطرها رفتیم
نمیآید به گدای تو هراسان بودن
هرکجا نام حسین است، میآید یوسف
پس چرا در پی تو راهی کنعان بودن؟
تو بیا روضه بخوان، گریه به پایش با ما
جانسپردن ز غم کرب و بلایش با ما
-
حیف عباس، که توصیف به ظاهر بشود
محضر آب، دم از پاکی دریا نزنید
محضر خاک، دم از وسعت صحرا نزنید
تا زمانی که ندادید ضرر پای نگار
لاف بیهودۀ عاشق شدن اینجا نزنید
-
سزاوار گل، خندۀ خار نیست
سر خاک تو بی خبر آمدم
عزادارم و خون جگر آمدم
درست است بی بال و پر آمدم
به شوق تو اما، به سر آمدم
-
مصیبت نامه
ای سربلندی پیمبرها سر تو
تابیده مثل ماه بر دنیا، سر تو
رفتم تمام شهرها را با سر تو
دیدی رسیدم آخرش بالا سر تو
-
بر پای سفرۀ تو نشستیم یا حسن
پا از گلیم بیشتر انداخته گدا
وقتی به خاک پات، سر انداخته گدا
اطراف صحن بال و پر انداخته گدا
گر سوی گنبدت نظر انداخته گدا
طبیب دل بیمار
حال ما بی تو شبیه است به باران بودن
میخورد از جهتی هم به بیابان بودن
مثل باران ز غم یار فقط باریدن
چون بیابان نفس افتاده و بیجان بودن
هرکس از غیبت طولانی تو سهمی برد
سهم ما نیز شد از هجر، پریشان بودن
مدتی میشود از فیض بکا محرومم
چشم آلوده کجا، لذت گریان بودن؟
بی تو قرآن به روی طاقچهها خاکی شد
شرمساریم از اینگونه مسلمان بودن
بدم، اما نروم جز در تو جای دگر
مزه دارد به سر خوان کریمان بودن
تو طبیب دل بیمار منی آقا جان!
با تو ننگ است پی دارو و درمان بودن
مرد و مردانه به دیدار خطرها رفتیم
نمیآید به گدای تو هراسان بودن
هرکجا نام حسین است، میآید یوسف
پس چرا در پی تو راهی کنعان بودن؟
تو بیا روضه بخوان، گریه به پایش با ما
جانسپردن ز غم کرب و بلایش با ما