مشخصات شعر

مهمان زهرا

باز ده ‌شب می‌‌شوم بارانی از غم‌های تو

باز اشک گریه‌کن‌ها پای ماتم‌های تو

 

این دهه در خانه‌اش مهمان زهرا می‌‌شویم

مادرت بانی‌ست پایان محرم‌های تو

 

زیر خیمه راه از بی‌راهه روشن می‌‌شود

رشتۀ حبل‌المتین ماست پرچم‌های تو

 

از علاج دردهای من طبیبان عاجزند

چشم امیدم فقط مانده به مرهم‌های تو

 

از قدیمی‌ها شنیدم در میان روضه‌ها

مرده زنده می‌‌شده از برکت دم‌های تو

 

هرکسی روضه می‌آید پیشوازش می‌‌روی

جان نوکرها فدای خیر مقدم‌های تو

 

کشته‌مرده‌های تو روزی مسیحا می‌‌شوند

عالمی در حسرت عیسی بن مریم‌های تو

 

ارزش گریه به تو، برگ امان محشر است

دل‌خوشیم آقا به این قدر مسلم‌های تو

 

فیضی از این گریه‌ها مقتل‌نویسان می‌‌برند

شیخ جعفر، شیخ عباس و مقرم‌های تو

 

می‌شود فیض شهادت را نصیب من کنی؟

می‌شود من هم شوم از خیل آدم‌های تو؟

 

از سر نیزه ببین خیلی مزاحم می‌‌شوند

یک نفر دارد سر آزار محرم‌های تو

 

ای سر بی‌تن!  ببین خون بر دل سادات شد

آه! بر اهل حرم خرما و نان خیرات شد

 

مهمان زهرا

باز ده ‌شب می‌‌شوم بارانی از غم‌های تو

باز اشک گریه‌کن‌ها پای ماتم‌های تو

 

این دهه در خانه‌اش مهمان زهرا می‌‌شویم

مادرت بانی‌ست پایان محرم‌های تو

 

زیر خیمه راه از بی‌راهه روشن می‌‌شود

رشتۀ حبل‌المتین ماست پرچم‌های تو

 

از علاج دردهای من طبیبان عاجزند

چشم امیدم فقط مانده به مرهم‌های تو

 

از قدیمی‌ها شنیدم در میان روضه‌ها

مرده زنده می‌‌شده از برکت دم‌های تو

 

هرکسی روضه می‌آید پیشوازش می‌‌روی

جان نوکرها فدای خیر مقدم‌های تو

 

کشته‌مرده‌های تو روزی مسیحا می‌‌شوند

عالمی در حسرت عیسی بن مریم‌های تو

 

ارزش گریه به تو، برگ امان محشر است

دل‌خوشیم آقا به این قدر مسلم‌های تو

 

فیضی از این گریه‌ها مقتل‌نویسان می‌‌برند

شیخ جعفر، شیخ عباس و مقرم‌های تو

 

می‌شود فیض شهادت را نصیب من کنی؟

می‌شود من هم شوم از خیل آدم‌های تو؟

 

از سر نیزه ببین خیلی مزاحم می‌‌شوند

یک نفر دارد سر آزار محرم‌های تو

 

ای سر بی‌تن!  ببین خون بر دل سادات شد

آه! بر اهل حرم خرما و نان خیرات شد

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×